یادداشت زیر ترجمه ای برگفته از سایت “بلوچستان تایمز” میباشد.
رسانک/ اعتراضات اخیر در ایالات متحده و سراسر جهان بار دیگر بحث قدیمی را در مورد چگونگی نژاد پرستی جوامع بشری نشان داده است. مرد آمریکایی آفریقایی-آمریکایی که توسط پلیس در مینیاپولیس به قتل رسیده است، مستحق اجرا شدن عدالت را داشت و اقلیت ها حق دارند در عمل و نه فقط در نظر قانون به عنوان یکسان رفتار شوند. این یک نشانه امیدوارکننده است که مردم از هر رنگ و پیشینه ای در اعتراضات موضوع زندگی و حقوق سیاه پوستان، بیرون آمده و در اعتراضات شرکت کرده اند.
با این حال، نژادپرستی مسئله ای بزرگتر در کشورهای فقیرتر از ایالات متحده و اروپا است. در غرب، نژادپرستانه بودن لااقل در ملأ عام محکوم است. اما در جوامع آسیایی، به ویژه در خاورمیانه و جنوب آسیا، گروه های مسلط با افتخار به نژادپرستی دست می زنند و اقلیت ها را فرومایه می نامند، حتی تصور نمی شود که از نظر سیاسی و اجتماعی نادرست باشند. به عنوان مثال، در جامعه بلوچ، مسخره کردن افراد به خاطر رنگ پوست یا پیشینه و حرفه آنها روال محسوب می شود.
اکثر ما نژادپرست هستیم و به سختی تلاش می کنیم تا آن را پنهان کنیم. بلوچ های سیاه پوست انسان های کمتری به حساب می آیند و در پایین سلسله مراتب اجتماعی ما قرار دارند. آنها علیرغم قرنها زندگی در این سرزمین، بلوچ فرومایه و کامل، محسوب نمیشوند. برخی از شرم آورترین اصطلاحات برای آنها هنوز هم رایج است. دنیای غربی ممکن است یک کلمه داشته باشد، اما ما در حدود ده ها نمونه از جمله «غلام یا گلام»، «ٹیه»، «شیدی» و «درزادگ» داریم و از آنها در زندگی روزمره خود استفاده می کنیم. دادن دست دخترتان در ازدواج با سیاه پوست و طبقه پایین گناهی غیرقابل بازگشت است. مردم سیاه پوست در اکثر شهرها در محله های ایزوله زندگی می کنند.
علاوه بر این، به غیر از اصطلاحات مربوط به رنگ پوست، برخی حرفه ها را نیز “نژادپرستانه” کرده ایم. به عنوان مثال، یک خدمتکار در بلوچی به نام «مولِد» خوانده می شود. این یک حرفه است هرکس می تواند خدمتکار باشد. اما در جامعه ما، مولِد به عنوان یک اصطلاح سخیف برای همه زنان سیاه پوست مورد استفاده قرار می گیرد، حتی اگر او ثروتمند باشد و افراد دیگری را نیز به کار گیرد. به همین ترتیب، به ماهیگیران «مید» گفته می شود که تصور می شود به اندازه کافی مارشال نباشند که با نژادپرستی خالص و در نتیجه فرومایه برابر باشند. در مورد کارگران باغ خرما که اکثراً سیاهپوست اند نیز همین وضعیت جاریست. به آنها “دهكان” گفته می شود و به همین دلیل به همه سیاهپوستان به دهكان گفته می شود. خوانندگان، نوازندگان طبل ها و موسیقیدانان، که ما با افتخار می گوییم به حفظ تاریخ ما (ملت بلوچ) کمک کرده اند، «لوڈی» ها یا «اُستا» ها نامیده می شوند، که هر دو اصطلاح منزوی هستند. آهنگران را نیز «لوڈی» می نامند.
جامعه بلوچ نیز مبتنی بر طبقاتی و قبیله ای است. ازدواج دخترتان با کسی که طبقه پایین محسوب میشود، تابو بزرگ امروز است. هرکسی که سعی کند بر خلاف این رسم برود، متزلزل است یا مجبور است برای همیشه با زخم زبانها (شیگان) زندگی کند. با این حال، به اندازه کافی ریاکارانه ، آوردن داماد از “طبقه فرودست تر” مسئله ای نیست.
اوضاع به قدری بد است که طبقات پایین، از جمله بلوچ سیاه، سرنوشت خود را پذیرفته اند و بندرت این رفتار ناعادلانه را به چالش می کشند.
در بلوچستان غربی، هنگامی که پادشاهی پهلوی نام فامیلی را (نام خانوادگی به زبان فارسی) اجباری کرد، دوباره “اربابان” بودند که نام خانوادگی بردگان و کارگران سیاه خود را انتخاب کردند و به بسیاری از آنها نام های نامعقول مانند نوکرزاده یا چاکری (غلام زاده) تعلق میگرفت.
در حقیقت بعضی از سیاهپوستان به عنوان برده به بلوچستان آورده شدند، اما قرن ها پیش بود که برده داری در بیشتر نقاط جهان عادی بود. جوامع تغییر کرده اند و زمان آن رسیده که ما نیز تغییر کنیم. بلوچ سیاه سنت های موسیقی، غذاها و مهارت های کشاورزی و سنتهای پرورش فرزند را با خود به همراه آورد. آنها جامعه بلوچ را غنی کردند و سنت هایی که امروز به آن افتخار می کنیم به همان اندازه متعلق به بلوچهای سیاه پوست است که به بلوچ با رنگ پوست متفاوتی هستند.
Be the first to comment