کودکان بلوچستان قربانیان کم آبی و فقر تحمیلی

✍بشار زین الدینی

کودکانی که فقط آرزویشان آبی گوارا و رفع تشنگی است. به راستی آرزوی های کودکان سرزمین من فرسنگ ها با آرزوی کودکان مرکزنشین فرق می‌کند.

آنها برای آینده روشن و کودکان بلوچ برای زنده ماندن تلاش میکنند. به راستی فقر امان مردم سرزمینم را بریده و درد جان مرا.

صحنه هایی را در این ویدیو مشاهده خواهید کرد که کمر هر انسانی را خم نموده و وجدانش را به درد می آورد. مظلومیتی دور از منطق در سرزمینی با پتانسیل های بالقوه.

او میگوید چرا از این آب مینوشی؟! پسرک بلوچ جواب میدهد مجبورم، زیرا چاره ای جز نوشیدن از این آب برایش نگذاشته اند.

چگونه می‌شود با دیدن این صحنه های غم انگیز سر بر بالین گذاشت و غرورمان خدشه دار نشود.

به راستی نمی‌شود دیدن این صحنه ها چنان گیج کننده و درد آور است که نمیدانم به کدامین درد گریه کنم. به درد نداری آب و یا به درد نبود نان!!

رنج سرزمین مادریم بر دل بی نهایت سنگینی میکند و تاب دیدن این صحنه ها را دیگر ندارم. نمیتوانم دیگر سکوت پیشه کنم و چیزی نگویم.

اما این را به خوبی می دانم خشم این کودکان یک روز دامان مرکزنشینان را خواهد گرفت. امروز چهل و اندی سال از در فقر نگه‌داشته شدن فرزندان سرزمینم میگذرد، اما دور نیست آن روز که همین کودکان و همین مردم صبرشان به پایان برسد و همچون سیلی خروشان مسببان این نامهربانی ها را از پیش رو بردارند.

بلوچستان روزی یکصدا علیه این ظلم ها بپا خاسته، رژیم سرکوبگر را که سالهاست بر این سرزمین سایه انداخته، بیرون خواهد کرد.

ندای آزادی این مرز بوم یک روز به صدا در می آید و کودکان این خاک شانه به شانه های پدرانشان بر سرزمین آزاده خود قدم خواهند زد.

این را فراموش نکنیم که صدای این آزادی از خانه هایمان بلند خواهد شد تا محکم تر از قبل این صدا، دل های ستمگرایانه رژیم را به لرزه در آورد.

تا آزادی راهی نمانده؛ هم‌خون بپاخیز ✌✌

Be the first to comment

Leave a Reply

Your email address will not be published.


*