شنبه, ۹ مهر ۱۴۰۱
امروز زاهدان غرق در ماتم و عزا دار و تحت سیطره “حکومت نظامی اعلام نشده” است.
دیروز جمعه ٨ مهر ١۴٠١ یکی از تاریک ترین و خونین ترین روزهای بلوچستان هم برای مردم زاهدان بود که در آن روز جمهوری اسلامی جنایتی هولناک را مرتکب شد و دهها جوان بیگناه بلوچ کشته شدند, و هم برای شخص بنده که دیروز خواهر عزیزم را از دست دادم. اما می نویسم چون قصه شخصی پر غصه پر پر کردن یک گل نیست بلکه این نامردمان باغ را درو می کنند.
متاسفانه از سرزمین مرگ و ماتم و تجاوز و جنایت بخصوص از بلوچستان مظلوم خبر دیگری نیست.
چرا زاهدان قیام کرد و در خون غلتید. این نوشتار کوتاه گزارش تحلیلی و موجزی است از عقبه ماجرا و اینکه دقیقا چه گذشت و چرا؟
پس زمینه
علاوه بر قیام ملت ایران متعاقب قتل جنایتکارانه مهسا (ژینا) امینی که سراسر ایران را فرا گرفت و هفته پیش نیز تظاهرات اعتراضی در زاهدان برگزار شد، چهار هفته پیش سرهنگ ابراهیم کوچکزایی، فرمانده انتظامی شهرستان چابهار متهم به تجاوز به یک دختر ١۵ ساله بلوچ در دفترش شده بود.
بلافاصله در پی شکایت قربانی و خانواده اش، ستاد فرماندهی انتظامی سیستان و بلوچستان در اطلاعیه ای شتاب آمیز بدون ذره ای تحقیق و تفحص این اتهام را تکذیب کرد و آن را شایعه “معاندین و ضد انقلاب” خواند.
اما خشم مردم از لاپوشانی و انکار این جنایت مانند آتش زیر خاکستر ناگهان شعله ور شد. چهارشنبه گذشته مردم چابهار در اعتراض به عدم رسیدگی به این جنایت به خیابانها آمدند و دو بانک و برخی از مکان های دولتی را آتش زدند.
دیروز جمعه نیز مردم زاهدان علاوه بر همسویی با قیام گسترده بقیه ملت, در اعتراض به این موضوع تظاهرات کردند.
حوادث روز جمعه سیاه و خونین
دیروز (٨ مهر ماه ١۴٠١) مردم بلوچ بعد از نماز جمعه از مصلای بزرگ اهل سنت (محل نماز جمعه و عیدین برای جمعیت کثیر) بیرون آمدند و بعنوان اعتراض به سوی کلانتری ١۶ زاهدان در نزدیکی مصلا حرکت کردند.
علت اعتراض بسوی کلانتری هم کاملا مشخص بود. زیرا تجاوز به دختر ١۵ ساله بلوچ در مقر یک کلانتری و توسط فرمانده نیروی انتظامی صورت گرفته بود. بعد از اعتراض، مامورین انتظامی بجای استفاده از گاز اشک آور و یا آب پاش و نیروهای ضد شورش یا گلوله پلاستیکی و شوکر و اسپری و غیره, از گلوله های جنگی بسوی مردم معترض استفاده کردند که در طی آن تعداد زیادی کشته و زخمی شدند.
مردم نیز که از مناطق مختلف زاهدان به محل نمازگاه برای ادای نماز جمعه آمده بودند, به محله های خویش رفتند و به تظاهرات و اعتراض ادامه دادند و حداقل به دو کلانتری دیگر نیز حمله کردند و بانک و مکان های دولتی را به آتش کشیدند. در این تظاهرات پراکنده نیز تعداد زیادی کشته و زخمی شدند.
در ویدئوهای منتشر شده دود غلیظ از بسیاری نقاط زاهدان بر می خیزد و هلیکوپترهای نظامی بر فراز شهر به پرواز درآمدند که برخی منابع می گویند از هلیکوپتر نیز به مردم حمله شده است.
حادثه غروب جمعه سیاه و خونین
مردم شوکه شده و عزادار برای نماز مغرب و عشاء در مسجد مکی زاهدان (که بزرگترین مسجد اهل سنت در ایران است و حدود نیم کیلومتر با مصلای اهل سنت فاصله دارد) جمع شدند تا عزاداری و مشورت و چاره جویی کنند. نیروهای انتظامی و سپاه نیز مسجد را محاصره کرده بودند. برای شکستن محاصره درگیری شدیدی بین مردم و سپاه صورت گرفت که در آن تعداد بیشتری از مردم کشته و زخمی شدند. علاوه بر مردم نمازگزار، برخی از نیروهای انتظامی و سپاه از جمله حمید رضا هاشمی معاون فرمانده اطلاعات سپاه استان (با نام مستعار سید علی موسوی) به همراه چند پاسدار و بسیجی نیز کشته می شوند.
در ابتدا و در هیاهوی پمپاژ خبری دروغ و تبلیغات جمهوری اسلامی مدعی شد فرمانده اطلاعات سپاه کشته شده که اینگونه نبود. خبرگزاری ایرنا آمار مجروحان نیروهای سپاه و بسیج در این حادثه را ۳۲ نفر اعلام کرد. متعاقب آن دور و اطراف مسجد مکی زاهدان مانند مناطق جنگی ویران شده به نظر می رسد. بعد از آن حکومت نظامی اعلام نشده توسط سپاه در سراسر شهر اعمال می شود و مدارس و بسیاری از ادارات تعطیل می شوند و تمام نیروهای مسلح از جمله ارتش در تمام استان به حالت آماده باشد در می آیند و خبر از التهاب برخی از شهرها از جمله ایرانشهر می رسد.
تعداد کشته ها و زخمی ها
بعد از کشتار دیروز ظهر و دیشب و برقراری حکومت نظامی در عمل در زاهدان و قطع نسبتا مطلق اینترنت و کنترل بیمارستان ها و سردخانه های شهر توسط سپاه، باید پذیرفت که در چنین شرایط “جنگی” حقیقت اولین قربانی جنگ است و نباید با حدس و گمان یک کلاغ چهل کلاغ کرد و باعث اعتبارزدایی اخبار واقعی قیام شد. در نتیجه نمی توان تا این لحظه به یقین تعداد کشته ها و زخمی ها و دستگیر شدگان را اعلام کرد اما بر طبق تحقیقات مرکز مطالعات بلوچستان کشته شدن حداقل ۵٣ نفر محرز است.
اما به احتمال زیاد آمار واقعی کشته شدگان بسیار بیشتر از این است که تا روزهای آینده مشخص خواهد شد. آمار زخمی ها و دستگیر شدگان نیز به صدها تن می رسد. اگرچه دستگیری ها و هجوم به منازل مردم امروز صبح نیز ادامه دارد.
ادعاهای متقابل و متناقض
گروه جیش العدل (باقی مانده و ادامه دهنده جندالله) بیانیه می دهد که برای خونخواهی از این کشتار مهدی فانی خلیلآباد قاضی دادسرای شهرستان سراوان را ترور (نافرجام) کرده است. از طرف دیگر رژیم دست به دامان مولوی ها می شود تا مردم را به آرامش دعوت کنند. رژیم نیز طبق روال همیشگی اعتراف دستگیر شدگان را در تلویزیون به نمایش میگذارد, تا اعتراف کنند مسلحانه عمل کرده و جزو عوامل تروریستی و تجزیه طلب وابسته به استکبار جهانی و صهیونیسم هستند. بعد از اعلام اسامی برخی از کشته شدگان که اکثر از طوایف متکثر و بزرگ اهالی زاهدان نظیر ریگی, شه بخش, نارویی, شهنوازی, براهویی و غیره بودند, رژیم بلافاصله اسامی دو نفر از آنها را مصادره به مطلوب می کند و در خبرگزاری های خود چنین می نویسد: “در پی اقدامات تروریستی گروهک تروریستی جیش الظلم (جیش العدل) در زاهدان، “عبدالمجید ریگی” و “یاسر شهبخش” دو عضو برجسته گروهک تجزیهطلب جیش الظلم به هلاکت رسیدند”. در صورتی که هیچگونه دلیل و مدرکی وجود ندارد که این دو و یا قربانیان دیگری عضو این گروه بوده اند. اما رژیم به دلیل شباهت اسمی آنان با افراد دیگری از این طوایف که عضو جندالله و جیش العدل بودند برای تبلیغات سوء و توجیه کشتار مردم سواستفاده می کند.
عبدالستار دوشوکی
مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن
Be the first to comment