✍️دادکریم باشنده
بلوچستان همواره زخم خورده تکه و پاره شدن خود در طول تاریخ است. از تقسیم بلوچستان توسط انگلیس به سرپرستی گولد اسمیت گرفته تا تقسیمات بعدی در نظام شاهنشاهی، هیچکدام نفعی برای ساکنین این جغرافیا نداشته است.
آنچه در این تقسیمات هرگز تحقق نیافت مدعی تقسیم کنندگان برای رسیدن به پیشرفت و توسعه بود و آنچه عملا اتفاق افتاد، گسست و فاصله ای بود بین مردمی که هزاران سال ریشه تاریخی و قومی مشترک داشتند. مردم بلوچ از نظر زبانی، فرهنگی و سرزمینی از یک خانواده و صاحب یک جغرافیای واحد و بهم پیوسته ای هستند که سرنوشتی جداگانه و منفک از هم پیدا کردند و هر یک از تکه های جدا شده نه تنها پیشرفتی بدست نیاوردند بلکه به حاشیه های محروم در استان های دیگر بدل شدند.
اما در مورد اهداف طرح تقسیم اخیر که در مجلس شورای اسلامی زیر بحث است باید گفت، واقعیت آن است آنچه استان سیستان و بلوچستان در دوره جدید، در جغرافیای ایران زمین از آن رنج می برد و مانعی بزرگ برای توسعه آن می باشد، طول و عرض جغرافیای آن نیست بلکه اِعمال سیاست های تبعیض آمیزی است که توسط حکام در این چهل و چند سال بر این مردم روا داشتند.
آنهایی هم که در این مدت بر مسند مدیریت استان بودند، بعد از چهل سال حاکمیت تبعیض آمیز، اکنون در فکر تکه پاره کردن آن هستند تا علاوه بر تامین بعضی اهداف بظاهر امنیتی، مجال پست های مدیریتی بیشتری بیابند و سلطه بوروکراسی خود را تا سطح چهار استان تحکیم ببخشند و نیز موقعیتی برتر از قبل در سطح ملی پیدا کنند. چرا که بخوبی می دانند مال غنیمت این تقسیم یعنی موقعیت های مدیریتی و دولتی به بلوچ ها تعلق نمی گیرد. به همین دلیل بعضی از سردمداران حاکمیتی شناخته شده در استان، برای تقسیم آن تا این حد مصمم هستند.
Be the first to comment