باخت راهبردی چابهار!!!

✍🏻پیرمحمد ملازهی

آنچه که این روزها بین دونهاد سیاسی و نظامی درباره فرودگاه بین المللی درحال احداث چابهار در جريان است و بعضي‌ها از آن بنام جنگ زرگری یاد میکنند ، از زوایای متفاوتی قابل بررسی وعبرت زا است. چابهار قرار است با بنادر دیگری در منطقه رقابت کند. بندر صحار در عمان، بندر گوادر در پاکستان ، بندر بن علی در امارات و در ابعاد بالاتری با پروژه شهرک الکترونیکی محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی در شمال جده در محل مرز مشترک اردن ، اسرائیل و مصر و عربستان سعودی که اولین شهرک مدرنی خواهد بود که همه کارهای آن از پلیس راهنمائی گرفته تا مدیریت شهری آن به کامپیوتر و روبات سپرده شود. و مهم تر این که عربستان سعودی را از یک کشور سنتی به کشوری مدرن قبل از آنکه چاه های نفت اش ته بکشد تبدیل کند.

چابهار با چنین رقبائی روبرو است و قرار است درجذب سرمایه و تکنولوژی با چنین غول هائی رقابت کند. اما بصراحت باید گفت که چابهار از قبل بازنده بوده است. بازنده از زمانی که نگاه نظامی حاکمیت بر نگاه توسعه ای اش برتری یافت. منطقه آزاد چابهار در جوار تاسیسات نظامی شکل گرفت و از همان روز اول حمل و نقل هوائی اش به نیروی هوائی ارتش که فرودگاه اش را با کارکرد نظامی، آمریکائی ها  ساخته بودند وابسته شد. چه استلال فرماندهان نظامی را که احداث فرودگاه چابهار در دو دلتای نظامی و متضمن خطر میدانند ،قبول داشته باشیم و چه قبول نداشته باشیم، این واقعیت غیر قابل انکار است که ارتش به کل ساحل در آینده نیاز خواهد داشت. و قانونی و با نظر مساعد حاکمیت به خواسته هایش با توجیه نظامی دست خواهد یافت.

اما در همین حال چابهار رقابت را به دیگران خواهد باخت. اما موضوع تنها چابهار نیست، کل ساحل در محدوده مکران از جاسک تا گواتر ، نقطه صفر مرزی ایران و پاکستان و از آن به بعدش تا گوادر و تداوم آن تا کراچی در اختیار نظامیان قرار میگیرد تا چین به آرامی جای پای خود را مستحکم کند. چابهار با باخت برزگ از این رو روبرو است که در پروژه کلان جایگاه یک بارانداز جهانی برایش تعریف نشده است. شعار های تبلیغاتی را جدی نگیرید. گوادر از طرف چین و بندر صحاری عمان از طرف آمریکا چنین نقشی برای شان تعریف شده است. چابهار دروازه ورود قدرت دریائی ایران به اقیانوس هند است و در سطح محدودی در عمل مجاز به نقش آفرینی تجاری و تک توسعه ای است آنهم توسعه یک خطی که جمعیت بومی آن نقش عمده ای نخواهد داشت.

بنابراین نباید تعجب کرد که چرا ارتش جلوی مهم ترین پروژه توسعه ای چابهار را با توسل به زور و سلاح میگیرد. از نگاه نظامی اگر قرار است نیروی دریائی نقش فرا سرزمینی در اقیانوس هند و بالاتر از آن دریای مدیرانه و اقیانوس اطلس ایفا کند نباید در دست رسی به ساحل و فضای امنیتی اش درآب وهوا محدودیت داشته باشد. 

نگاه توسعه ای در چابهار در ذات خودش محدودیت زا است و نگاه نظامی در ذات خودش محدودیت را بر نمی تابد.حتی اگر در این مقطع زمانی مصلحت هائی نگاه نظامی را ناچار به تعدیل مواضع خود کندو پروژه فرودگاه به پیش برود در بلند  مدت چنین نخواهد بود و نگاه توسعه در چابهار با آینده روشنی روبرو نیست. چابهار در ذیل گوادر و به صورت فرعی و نه رقیب اصلی دیده می شود تا هند در آن منفعل شود و نتواند عرض اندام کند.

در هر حال نگاه نظامی در ساحل مکران در مركزيت قدرت بر نگاه توسعه ای ارجح دانسته میشود و حرکت به موازات هم این دو نگاه موقتی و مصلحت گرایانه  است دیر يا زود این مصلحت رنگ می بازد وحتی اگر فرودگاه چابهار با هزینه بالا هم ساخته و به اتمام برسد بدلیل آنچه همین امروز  روی داده درسطح یک فرودگاه محلی توان ایفای نقش خواهد یافت ونمیتواند با رقباي دیگرش که از همان آغاز بری شان نقش توسعه ای و غير نظامی تعربف شده است،رقابت کند وهمواره زير سایه سنگین نظامی باقی خواهد ماند. بنابراین اگر واقعا اراده ای سیاسی در مرکزیت قدرت وجود دارد که چابهار در کنار نگاه نظامی در نگاهی متعادل توسعه ای حرکت کند نیازمند تفکیک وظایف و منافع در هم تنیده و روشن ساختن محدوده و فضای عملیاتی در زمين  و دریا است تا چابهار  به عنوان یک بندر آزاد بتواند از ظرفیت های طبیعی اش در تجارت، صنعت و گردشگری بویژه در فصل زمستان که روسیه و بخش های اصلی اروپا با یخبندان روبرو است و آفتاب و آبهای گرم چابهار مشتریان فراوان و در ابعاد ميليوني خواهد داشت بتواند بهره ای ببرد،  هیچ راهی جز دخالت مرکزیت قدرت وجود ندارد.اگر چنین واقع بینی شکل نگیرد باخت چابهار قطعی ودائمی خواهد بود.

Be the first to comment

Leave a Reply

Your email address will not be published.


*