✍🏻 عبدالخالق چرخ انداز
آنچه در این هفته های اخیر در بلوچستان گذشت تصویریست تاریک از آنچه که دهه هاست در این سرزمین میگذرد و اگر تفاوتی دارد صرفا در پوشش خبری آنهاست و این شاید به لطف دسترسی اخبار بلوچستان برای رسانه های محلی مستقل است که تا قبل از این، کمتر این امکان وجود داشت و به ندرت این اخبار به خارج از بلوچستان درز میکرد و اگر هم بود کمتر توجه سایر رسانه ها را جلب میکرد.
در طی ۴۲ روز دستکم هفده نفر از زندانیان بلوچ با وجود اعتراض های گسترده و حتی بر خلاف قوانین تعریف شده جمهوری اسلامی ایران اعدام شدند.
حکومت ایران بدون هیچ تعلل و ترسی از هزینه های سیاسی که کمتر بابت اعدام بلوچ ها گریبانگیرش شده دست به این اعدام ها زده است.
سوال اینجاست که چرا بلوچ ها در صف مقدم این اعدام ها هستند و چگونه است که اعدام آنها هزینه سیاسی چندانی برای رژیم ندارد؟! چرا بلوچ ها نقش قربانی را برای حکومت دارند تا حکومت بتواند ترس را بر جامعه ایران مستولی کند و حتی برای پیشگیری از اعتراض ها علیه حکومت در ایران آنها را به جوخه دار میسپارند تا بتوانند از عملی شدن اعتراض ها جلوگیری کنند؟! چرا کشتار آنها واکنشی در سطح جهانی و حتی در دیگر نقاط کشور به همراه ندارد؟!
اینها پرسش هایی هستند که هر کنشگری در جهان و ایران و مخصوصا در بلوچستان آنها را از خودش بپرسد.
همه اینها خبر از عمق فاجعه ای میدهد که در بلوچستان در حال اتفاق افتادن است و سالهاست که بلوچستان را در منجلابی از مشکلات گرفتار کرده است. مردم بلوچ سالهاست که با کمترین ها ساخته اند و با نداری ها کنار آمده اند ولی ارمغان این رژیم غیر از نداری و فلاکت، مرگ و نابودی ست بطوریکه کمتر خانواده ای در بلوچستان وجود دارد که از طرف رژیم داغ جدایی عزیزانش را نچشیده باشد ولی سخت تر از آن سکوتیست که نهادهای بین المللی و حتی فعالین حقوق بشری فارسی زبان نسبت به این موضوع داشتند و اگر حتی این روزها نوایی میرسد چنان رسا و بلند نیست که تصویری درست و شفاف از آنچه در بلوچستان میگذرد و مشکلات مردم بلوچ و زجه های خانواده هایی که بدون هیچ جرمی، عزیزانشان را از دست می دهند را به تصویر بکشد.
دردناک تر از آن سکوتی مرگبار است که در خود بلوچستان وجود دارد و بیشتر از طرف کسانی ست که صدایی و تریبونی دارند ولی کمتر سخن از این اعدام ها به زبان می آورند و صرفا با گفتن یک سری کلی گویی ها سعی دارند خودشان را مبرا کنند.
سکوت و بی اعتنایی عامه مردم نسبت به این اتفاقات نیز قابل نقد است. چرا جاویدها در سرزمین مادری خودشان آنقدر مظلومانه کشته میشوند و کسی نیست حتی در مظلومیت آنها سخن بگوید؟ چرا بی تفاوتی و ترس ، توان اندیشیدن به ارزش های انسانی مثل عدالت ، آزادی و برابری را از ما سلب کرده و از ما بردگانی وحشت زده ساخته که برای حفظ جان و منافع خود نسبت به همه آنچه میبینیم و میشنویم بی تفاوت هستیم.
بیایید از برادران و خواهران خودمان از شرق بلوچستان درس آزادگی را یاد بگیریم و همچون کریمه و همسنگرانش صدای مظلومانی باشیم که در مسلخگاه های رژیم ، روزانه به جوخه دار سپرده میشوند و نگذاریم جان بلوچ، برای رژیم بی ارزش و ارزان باشد که از آن برای ایجاد رعب و وحشت در جامعه استفاده کند.
دیگر وقت آن است که برای حرمت انسانی خودمان و برای سرزمین مادری مان بلوچستان، این سکوت را بشکنیم.
Be the first to comment