پس از انقلاب بھمن ۱۳۵۷، روی کار آوردن خمینی و استقرار حکومت جمهوری اسلامی ايران و آغاز کشتارھای دھهی شصت هجری شمسی و اعمال فشارهای سیاسی، بازداشتهای غیر قانونی و اعدامهای گسترده علیه نیروھای دموکراتیک و مخالفان رژیم ایدئولوژیک حاکم بر کشور، بخشی از اپوزیسیون دموکراتیک بلوچ موفق به ترک اجباری سرزمین تاریخی خویش بلوچستان و تبعید در کشورهای ھمسایه و دیگر ممالک جھان شدند.
برخی از آنها که وارد فضای نسبتا دموکراتیک و قانونمند جوامع اروپای غربی شده بودند، پس از مشاھدهی عینی و لمس نسبیِ دموکراسی و آشنایی با مبارزهی مدنیِ خشونت پرهیز این جوامع، که عمدتا تکیه بر منشور جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد دارد، به بازنگریِ گذشتهی سیاسیِ شکست خوردهشان که در ھمراھیِ با سازمانهای سیاسیِ چپ و مذھبی و ملی تجربه کرده بودند، پرداختند.
پس از تبادل نظر با یکدیگر، تأسیس کمیتهای که عھدهدار مدیریت و سازماندھیِ افکار و نظرات متفاوت سیاسیون بلوچ برای ایجاد حرکتی مشترک و سیاسی، سازمانیافته و منسجم در راستای حصول حقوق ملی و دموکراتیک مردم بلوچستان شود، در دستور کار قرار گرفت. در این راستا ھیئتی در خلال حدود پنج سال با انتشار بولتنی بنام “تْران” در شھر استکھلم کشور سوئد، عھدهدار این مسئولیت گردید. این دوران ھمزمان بود با فروپاشی اتحاد جماھیر شوروی سوسیالیستی و آغاز گسترش تکنولوژی ارتباطات در دنیای مجازی.
افرادی که در آن زمان آماده پذیرش مسئولیت سازمانیافته بودند با همدیگر ارتباط گرفته و به صورت جمعی با تأکید بر اهمیت سازماندهی دموکراتیک، تأمین حقوق مردم بلوچستان را منوط به بازیابی و احیای “حاکمیت” غصب شدهی ملت بلوچ ارزیابی نمودند. این جمع مبارزه برای رسیدن به “حاکمیت ملی” را مستلزم آگاهی مردم بلوچ به حقوق خود و ھمزمان آگاھیِ جامعهی جهانی از جنایات و تبعیضات جمھوری اسلامی ایران علیه مردم بلوچستان بر پایهی منشور جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد ارزیابی نمودند.
بنا بر چنین ضرورتھایی، و با باور بر مبارزهی مدنی خشونت پرهیز و قدرت مردمِ آگاه و سازمان یافته به مثابه قدرت تعیین کنندهی جامعه، مبارزه برای دستیابی به “حاکمیت ملیِ مردم بلوچستان”، به عنوان استراتژی سیاسیِ این جمع در دستور کار قرار گرفت. بنا بر موقعیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعیِ کنونیِ مردم بلوچ و صدمات تاریخیِ ناشی از مرزھای “گُلدسمیت لاین” و “دیوراند” در بیش از ۱۰۰ سال پیش و تقسیم بلوچستان به سه قسمت توسط انگلیسیھا، پایبندی به “ھمزیستیِ مسالمت آمیز” ملت بلوچ در کنار ملل ترک، ترکمن، عرب، فارس، کُرد، لُر و… به عنوان یک اصل اجتناب ناپذیر و ضروری مورد ارزیابی قرار گرفت.
لذا، مبارزهای مشترک جھت استقرار سیستمی دموکراتیک به همراه جداییِ دستگاه دین از دستگاه دولت (سکولار) و ایجاد ساختار سیاسیِ غیر متمرکز (فدرالیسم ملی- جغرافیایی) به عنوان نقشهی راه این جمع با هدف رسیدن به “حاکمیت ملیِ مردم بلوچستان” انتخاب و “حزب مردم بلوچستان” به تاریخ بیست و یکم سپتامبر سال ۲۰۰۳ میلادی، اعلام موجودیت نمود. نظر به اینکه هیچ ملتی در ایران به تنهایی نمیتواند استبداد حاکم را به قبول و به رسمیت شناختن حق حاکمیت ملیِ خود قانع و مجبور نماید و رژیم هم حاضر به ایجاد اصلاحات بنیادی در این رابطه نیست، ضروری است تا ملتهای خارج از حاکمیت، مبارزات خود را برای گذار از جمهوری اسلامی ایران و رسیدن به حق حاکمیت ملی مردم در حوزهھای جغرافیایی-تاریخیِ خود با هم پیوند دهند.
لذا “حزب مردم بلوچستان” دوشادوش و همفکر با ملتهای خارج از حاکمیت در شکل گیری و اعلام موجودیت “کنگرهی ملیتهای ایران فدرال” در فوریه ی سال ۲۰۰۵ میلادی تلاش و نقش موثری ایفا نمود. با توجه به اینکه “کنگرهی ملیتهای ایران فدرال” پلاتفرم و منشوری کارآمد برای مبارزهی مشترک جهت تقسیم قدرت سیاسی و استقرار فدرالیسم ملی-جغرافیایی در ایران و رسیدن ملتها به حق حاکمیت ملی خود میباشد، “حزب مردم بلوچستان” همواره و به صورت فعال، حضوری پر رنگ و استراتژیک در این نھاد جمعیِ متعلق به ملیتھای به حاشیه رانده شدهی ایران داشته است. حزب مردم بلوچستان معتقد به اتحاد اپوزیسیون، برای پیشبرد و تحکیم مبارزات آزادیخواهانه بوده است و به همین دلیل ضمن تأکید بر حق حاکمیت مردم بلوچستان، در شکلگیریِ ائتلافھایی چون “شورای دموکراسی خواهان ایران” و “همبستگی برای آزادی و برابری در ایران” عضویت فعال و مؤثری داشته است.
حزب مردم بلوچستان در جایگاه یک حزب واقع بین و عملگرای دموکراتیک و سکولار، خود را به رعایت منشور جهانی حقوق بشر و دیگر مصوبات سازمان ملل متحد در روند مبارزاتی خود متعهد میداند. با اعتقاد به مبارزهی مدنی خشونت پرھیز، بر این باور است که با همزیستی مسالمت آمیز ملتها با حقوق برابر و در پیوند مبارزاتی با ھمدیگر، ضمن فراهم شدن امکان گذار از جمهوری اسلامی، از بین رفتن حاکمیت انحصاری دولت مرکزی و برقراری سیستمی فدرال، سکولار و دموکراتیک، حق حاکمیت ملتهای ساکن در ایران بطور نسبی و اشتراکی تحقق خواهد یافت، و شرایط لازم برای قانونی کردن حق تعیین سرنوشت و اجرای آن مانند کِبِک در کانادا و چند کشور دموکراتیک دیگر در اروپا تضمین میگردد.
در شرایط کنونی، اتحاد و یکپارچگی مبارزین، مهمترین اصل در مبارزات آزادیخواهانهی ملل تحت ستم و استعمار است. حزب مردم بلوچستان ھمواره به جای تقسیم شدن نیروھای ھمفکر و موازی کاری در دوران مبارزات، از آنھا درخواست ھمراھی، وحدت تشکیلاتی و ایجاد یک حزب قدرتمند برای رسیدن به عدالت اجتماعی، حق حاکمیت ملی مردم بلوچستان و تثبیت آن، و فراھم نمودن امکان رفراندمی قانونی برای عملی نمودن “حق تعیین سرنوشت” نموده و مینماید.
در زمان، شرایط و مرحلهای دیگر ممکن است خواستها، نیازها و شیوههای مبارزاتی تغییر یابند. این مسئولیت نسلھای آیندہ خواهد بود که بنا به شرایط و موقعیت خویش پیگیر خواستها، نیازها و تعیین شیوههای مبارزاتی خود باشند.
حزب مردم بلوچستان/ سپتامر ۲۰۲۱
Be the first to comment