✍️فرزین کدخدایی
در طی یک ماه دستکم ۲۱ زندانی بلوچ در زندان های زاهدان،خاش،اصفهان ومشهد تحت اتهام های سیاسی امنیتی،مواد مخدر و قتل با استناد به اعترافات گرفته شده تحت شکنجه بدون برگزاری دادگاه های عادلانه و در برخی موارد با فشار سپاه پاسداران،اعدام شدند.
اگر اندک اشرافی به وقایع رخداده برای مردم بلوچ در برهه زمانی تحت حاکمیت جمهوری اسلامی داشته باشیم،بخوبی میتوان دید که این جنایات هولناک در بلوچستان امری نو و تازه نیست و بلوچ و بلوچستان در ۴ دهه گذشته در سکوت رسانه ها و فعالین حقوق بشر قتل عام های مختلفی با مقیاس های متفاوتی را تجربه کرده است!
برای درک بهتر این موضوع کافیست نگاهی به گفته ی شهیندخت مولاوردی معاون حسن روحانی در امور زنان در اسفندماه ۹۴ به شرح “ما روستایی در سیستان و بلوچستان داریم که تمامی مردان آن اعدام شده اند” داشته باشیم.
البته باز این تمام واقعیت و دامنه قتل عام رژیم در بلوچستان نمی باشد و نمی توان بصورت یگانه و صرفا واژه مفرد “روستا” را بکار برد،بلکه این قتل عام ها (اعدام،اعدام صحرایی) در بلوچستان شکلی گسترده تر داشته و بعنوان مثال حداقل میتوان از روستاهای کناردر در نیکشهر،گورناگ در سرباز،چشمه زیارت و قلعه بید در زاهدان و روستاهای کورین در خاش سخن بمیان آورد.
اما رژیم چگونه توانسته است هزینه سرکوب وچنین قتل عام هایی در بلوچستان را چنان پایین بیاورد که حتی مردم ساکن در استان های همجوار هم از آنها بی خبرند!؟!
ساده است! با تبلیغات سو رسانه های رژیم و سکوت و همراهی رسانه های فارسی زبان حقوق بشری و تبعیض در پوشش اخبار و موارد نقض حقوق بشر در بلوچستان در سیاستی در قالب بلوچ را اشرار،قاچاقچی و تروریست جلوه دادن و به تصویر کشیدن بلوچستان بعنوان نماد و سمبل ناامنی!
البته این سیاست از سال ۱۳۵۱ با فیلم “بلوچ” ساخته ی مسعود کیمیایی در رژیم پهلوی استارت خورد و در رژیم جمهوری اسلامی و در فیلم های سینمایی دهه ۶۰،۷۰ با بازی جمشید هاشم پور وارد مرحله ای تازه شد و در بزرگ نماییِ اخبار خصوصا پیرامون عبدالمالک ریگی در دهه ۸۰ به اوج خود رسید و بخوبی تمام توانستند ترس از فرد یا گروه خاص را به ترس از مردم بلوچ و بلوچستان تبدیل کنند تا در مواقع سرکوب با کوچکترین اتهام واهی چون اشرار،تروریست،تجزیه طلب و… صدای بلوچ و بلوچستان را نگذارند به جایی برسد!
در این امر تا جایی موفق شدند که در بحث اعدامی های اخیر نیک دیده شد که وقتی در ۲۸ آذرماه ۹۹ فعالین بلوچ در شروع اعدام ها و نگرانی شان از تکرار تراژدی سونامی اعدامی هایی چون آذرماه ۸۹ یا آبان ۹۲ در برهه پیشرو سخن بمیان آوردند و خواستار همراهی و همصدایی دیگر مردم شدند،برخی از به اصطلاح فعالین حقوق بشر موضوع اعدامی ها و این اطلاع رسانی ها را دروغ خواندند و سعی در خاموش کردن اولین جرقه های اطلاع رسانی نخستین داشتند.
بهرحال با توجه به افزایش نارضایتی ها در ایران و فضای ملتهب و آماده اعتراض بانظر به اینکه اعدام در جمهوری اسلامی ابزاری برای ایجاد رعب و وحشت است،بخاطر پایین بودن هزینه سیاسی اعدام ها در بلوچستان جهت ایجاد جو خفقان در کشور ۲۱ بلوچ قربانی مخابره و تزریق رعب و وحشت به جامعه ایران شدند.
حال وظیفه ما مردم عادی ساکن در ایران است که با اتحاد وهمبستگی با فریاد زدن اسامی اعدامی بلوچ ها قدمی در راستای مقابله با سکوت رسانه هایی که صدای قشر خاصی میشوند، برداریم و اگرچه شاید نتوانیم جلوی اعدام ها را بگیریم اما حداقل نگذاریم در سکوت و بدون هزینه به دار آویخته بشوند.
قبل از تکرار اسامی اعدامیان این برهه بلوچ ها بگذارید بانظر به اینکه بلوچستان با توجه به جمعیتش در ایران در رده های نخست تعداد اعدام ها قرار دارد،بپرسم چندنفراز اعدامیان بلوچستان را می شناسیم در حالیکه قبل از این موج در چندماه گذشته دستکم 6 بلوچ دیگر بنام های عبدالباسط دهانی، نصرالله نارویی، وحید میربلوچزهی، عبدالعزیز شه بخش، عبدالله قنبرزهی و مهرشاد براهویی هم اعدام شدند اما هیچ کس حتی اسم شان را نشنیده، پس بیاییم از امروز شروع کنیم و باهم برخی از اسامی را فریاد بزنیم:
1-شعیب ریگی و بهنام ریگی با اتهام درگیری با ماموران مبارزه مواد مخدر حوالی نصرت آباد زاهدان:
اگرچه این دو از نیروهای طرح امنیت شوشتری بسیج بودند و در درگیری رخداده بین آنها و نیروهای مبارزه با مواد مخدر با لباس شخصی کسی کشته نشد و صرفا یک زخمی در پی داشت،اما این دو در 29 آذرماه 99 در زندان زاهدان اعدام شدند.
2-عبدالباسط خشت در حالی در 30 آذرماه 99 در زندان زاهدان اعدام شد که حتی پیش از اعدام به خانواده وی جهت ملاقات آخر هیچ اطلاعی داده نشد و اعدام نامبرده کاملا بصورت ناگهانی صورت پذیرفت،اما وی اتهام وارده مبنی بر قتل یک مامور نظامی در هشت سال قبل تر را در شهرستان کنارک بارها رد کرده بود.
…
3-مهربان براهویی در حالی در سن 60 سالگی تحت جرایم مربوط به موادمخدر در تاریخ 6 دی ماه 99 اعدام شد که حکم او در ابتدا با یک درجه تخفیف توسط دیوان عالی کشور صادر شد، اما شعبه یک دادگاه انقلاب زاهدان به ریاست قاضی مهران بامری حکم اعدام او را صادر کرد و جانشین او سیدرضا جواد موسوی این حکم را تایید کرد محسن افضلی وکیل این زندانی بلوچ از خانواده وی خواسته بود تا طبق اعمال ماده ۴۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری حکم موقت را لغو کند تا تعیین تکلیف پرونده در دیوان عالی کشور صورت گیرد، روز پنج شنبه ۴ دی ماه ۹۹ خانواده این زندانی بلوچ برای انجام مراحل قانونی اعتراض خود را به اجرای احکام، دیوان عالی کشور، قوه قضاییه و دادگستری تحویل داده و به آنها اعلام شده که برای طی مراحل بعدی روز شنبه از زندانی مذکور امضا و اثر انگشت گرفته خواهد شد.
اما خانواده این زندانی بلوچ برای طی کردن ادامه مراحل آیین دادرسی کیفری در زندان مرکزی زاهدان مطلع اجرای حکم اعدام “مهربان براهویی” شدند.
براهویی با خودروی شخصی در سطح شهر زاهدان مسافرکشی می کرده که یک مسافر به عنوان بار، مواد مخدر در خودروی او کار میگذارد اما وی بارها این علام کرده بود که مواد مخدر متعلق به او نیست.
4-حمید میربلوچزهی به گفته مصطفی نیلی وکیل دادگستری، اعاده دادرسی حمید از طریق سامانه خدمات قضایی ثبت شده و منتظر ارجاع آن به شعبه بودند،اما با عدم توجه به اعاده دادرسی حکم اعدام او در تاریخ 6 دی ماه 99 به اجرا درآمد، دستگاه قضایی اتهام او را عضویت در گروه های مخالف نظام اعلام کرده بود که وی بارها این اتهام را رد کرده بود.
لازم به ذکر است که حمید میربلوچ زهی از زندانیان سیاسی بود که ابتدا محکوم به ۱۵ سال زندان شده بود اما با فشار اطلاعات سپاه حکم اعدام دریافت کرد
5- حمید راست بالا شهروند بلوچ اهل روستای استاجیق در علی آباد کتول گلستان در حالی بابت اتهامات بغی از طریق عضویت در گروه حزب الفرقان و عضویت در جبهه همبستگی ملی اهل سنت ایران در تاریخ 11 دی ماه 99 اعدام شد که به گزارش هرانا وی در روند دادرسی به وکیل منتخب دسترسی نداشته و از فرصت دفاع عادلانه در دادگاه محروم بوده و همچنین ماموران اداره اطلاعات در جریان مراحل بازجویی اقدام به ضرب و شتم آنان با شوکر، پاشیدن اسپری فلفل بر روی اندام های جنسی و تهدید به بازداشت و تجاوز به خانواده شان کرده بود نسبت دادن اتهام عضویت در گروه حزب الفرقان به ایشان در حالی هست که گروه مذکور از سال71 الی 76 در ایران فعالیت داشت و ایشان متولد 1363 هست و در طی این سالها 8 تا 13 سال بیشتر سن نداشته است.
6- الیاس قلندرزهی و حسن دهواری
اتهامی که به حسن و الیاس وارد شده است، عضویت در گروه های مخالف جمهوری اسلامی ایران است اعدام این دو شهروند به دلیل عضویت برادر و وابستگان آنها در گروه های مخالف نظام بوده، و آنها در هیچ گروهی عضویت و فعالیت نداشته اند در واقع گروگان هایی بیش نبودند
محمدرضا فقیهی وکیل این دو زندانی درخواست اعاده دادرسی داده و تاکید کرده بود که روال و روند قضایی طی شده در قبال موکلانش با اشکالات قضایی مواجه بوده و حکم صادر شده برای آنها نیز به همین ترتیب محل اشکال است.
اما آنها در سحرگاه 14 دی ماه 99 در زندان زاهدان اعدام شد و البته ساعاتی بعد از اعدام نیز اعاده دادرسی پذیرفته و تعیین شبعه شد اما دیگر آنها زنده نبودند
فایل صوتی تکان دهنده ای از شرح شکنجه های صورت گرفته روی حسن دهواری و الیاس قلندرزهی از زبان هر دو یشان پیش از اعدام موجود هست و به مواردی چون:
تجاوز جنسی، بستن به تخت وشکنجه شدید با انواع و اقسام ابزارآلات، شلاق، سیم کابل و اقدام به کشیدن ناخن های دست و پا و روشن کردن دریل،تهدید به تجاوز زن و بچه و اینکه قاضی بهشان می گوید من از محل دستگیری شما باخبرم و مطمئنم بیگناه هستید اما تا زمانیکه برادر و عموهایتان خودشون را تحویل ندهند،شما گروگان ما هستید و اگر نیایند اعدامتان میکنیم،اشاره میکند
7- محمد انور عالیزهی که تحت جرایم مربوط به موادمخدر بود در ۳۰ دی ماه 99 در زندان مرکزی زاهدان اعدام شد. در تصاویری که از محمد انور عالیزهی بعد از اعدام منتشر شده، آثار کبودی و ضرب و شتم بر صورتش کاملا مشهود هست این در حالی است که یکی از بستگان نزدیک به ایشان که چند روز قبل از اعدام با نامبرده ملاقاتی داشته بوده،صورت او را در ملاقات کاملا سالم توصیف میکند.
8- جاوید دهقان خلد با اتهام محاربه و عضویت و همکاری موثر با گروه های ضدنظام در تاریخ 11 بهمن ماه 99 اعدام شد،طبق گزارش سازمان عفو بینالملل اعترافات جاوید زیر شکنجه گرفته شده بود ایضا چند روز قبل از اعدام، درخواست اعاده دادرسی پرونده این زندانی سیاسی رد شده بود و با جریان یافتن اجرای حکم اعدام او فرصتی در اختیار وکیل برای تقاضای اعمال ماده ۴۷۷ ــ اعاده دادرسی در دیوان عالی کشور ـ قرار داده نشده است.
ضرب و جرح، شلاق، کشیدن حداقل یکی از ناخن های دست و برهنگی اجباری از جمله شکنجههایی است که جاوید دهقان خلد در سلول انفرادی سپاه پاسداران متحمل شده است اعترافات اجباری تنها مسأله در روند دادرسی این پرونده نیست بلکه او پس از دستگیری برای سه ماه از خانواده پنهان مانده و مسئولان امنیتی مرتکب جرم ناپدیدسازی قهری علیه او و خانوادهاش شدند.
علیرغم آن که وکیل او از قصدش برای اعاده دادرسی در دیوان عالی کشور خبر داده بود، با فشار سپاه پاسداران روند اعدام با استناد به اعترافات گرفته شده تحت شکنجه حکم محکومیت و اعدام جاوید تسریع شد.
اما در این بین هم شهروندان بلوچ دیگری چون امید محمودزهی،یونس خانشینی معروف به حافظ عبدالستار،یونس جمشیدزهی،شمس الدین باجی زهی،جما زاروزهی،انور نارویی بدون برگزاری دادگاه عادلانه اعدام شدند و دستکم 124 نفر دیگر در زندان زاهدان زیرحکم اعدام با اتهامی غیراز قتل عمد هستند.
Be the first to comment