ارسالی

(بخش اول)

تهارین روچ (روز تاریک)

ملت بلوچ در طول تاریخ چندهزار ساله خود همواره به دلایل مختلف از جمله استبداد و استعمار در حال کوچ بودند و از همان زمان باستان دولتهای مرکزی بر علیه ملیتهای کهن فلات ایران بوده و مدام در تکاپو بودند تا این ملتها را تحت مالکیت و فرمانبرداری خود سازند.
برای همین، بارها سرزمین هایشان را غصب و غارت کرده، آنها را مورد آزار و اذیت قرار میدادند و از آنها مالیاتهای سنگین می‌گرفتند.

ملت بلوچ هم از این قاعده مستثنی نبوده اند و از همان باستان تا به امروز مورد ستم، تبعیض و رنج قرار گرفته اند.
در زمان ساسانیان بلوچها توسط انوشیروان ساسانی که به انوشیروان عادل شهره است قتل عام شدند.
قتل عام بلوچها توسط امیرکبیر که او هم به درستکاری و صداقت شهره است و بعدتر در دوره ی قاجار حمله به قلعه بمپور توسط حبیب الله شاهسون است، که یکی از دردناک ترین اتفاقات آن روزها آگاهی بلوچ از شکست در مقابل قشون فارس به فرماندهی حبیب الله شاهسون بود، بلوچ ها قبل از اینکه خودشان به سمت آتش توپخانه دشمن بروند زنان خود را کشتند تا به دست دشمنان نیفتند.

پس از شکست بلوچها، «سه هزار و هفتصد» بلوچ از منطقه بمپور دستگیر و به عنوان برده فروخته شدند.
پس از قاجارها این ظلم و تبعیض توسط پهلوی ها ده چندان شد و رضا خان کسی بود که یکی از تاریکترین روزهای بلوچستان را در عصر معاصر رقم زد.

او به بهانه توسعه و تشکیل یک کشور قوی و متمرکز و متحد، با استفاده از ابزار باستان گرایی، ناسیونالیسم، ایجاد دولت_ ملت و با تشکیل ارتش نوین، سران حکومتهای ملیت ها را در بسیاری نقاط ایران منجمله بلوچستان ( سردار دوست محمد خان بارکزهی )، کردستان ( سیمتقو )، خوزستان ( شیخ خزعل )، ( در شمال و در دوره ای که سردار سپه بود و فکر سرنگونی قاجار را داشت هنوز نیامده میرزا کوچک خان جنگلی را از میان برد) و بسیاری نقاط، سرکوب کرد.

وی همچنین همانند نادرشاه افشار که بسیاری از عشایر و افراد مخالف خود را به نقاط مختلف از جمله منطقه بلوچستان انتقال داد که اکنون این عشایر هویت جعلی دارند ( این مسئله توسط استانداری وقت و در دوره موهبتی نیز مطرح شده و با توجه به تفاوت لهجه این امر آشکار است )، به سیاست تخت قاپو کردن عشایر روی آورد.

او همچنین اسامی بسیاری از شهرهای مناطق ملیت ها را که دارای نامهایی بومی و تاریخی بودند تغییر داد، مانند پهره که به ایرانشهر ، دزاپ به زاهدان، و … تبدیل گشت، علاوه بر آن تدریس زبان مادری را ممنوع و زبان رسمی را فارسی اعلام نمود تا به نوعی به هدف خود مبنی بر آسیمیله و یا هویت زدایی اقوام دست یابد.

پهلوی اول با ترس از خود مختاری موجود و قدرت گرفتن ملتهای کورد و بلوچ و عرب، به تقسیم مناطق محل سکونت آنها و الحاق این مناطق به استانهای همجوار روی آورد تا بتواند با جداسازی و دوری این اقوام با یکدیگر آنها را تضعیف کند.

وی همچنین اولین تقسیمات کشوری را با هدف آسیمیله کردن کوردها، بلوچها، تورکها و عربها، در دوره ی خود انجام داد و قسمتهای وسیعی از بلوچستان را به استان کرمان و استان هرمزگان و خراسان الحاق کرد که امروزه این مناطق از محرومترین مناطق کشور به شمار می آیند.

بعد از انقلاب ایران، رژیم متعصب آخوندی با ایدئولوژی ترویج تشیع که با اقلیتهای ملی و مذهبی در تضاد و تقابل قرار داشت سعی در اجرایی کردن سیاستهای حکومت قبلی و همچنین ترویج شیعه گری نمود.

این حکومت برای حفظ و ماندگاری خود دست به جنایتهایی علیه ملیتها و اقلیتها زده که در تاریخ ماندگار خواهند بود.
در بلوچستان نیز این رژیم از همان ابتدای کار، با ایجاد محرومیت، آزار و اذیت ملت بلوچ، زندانی و کشتار آنها سعی در از بین بردن این ملت کرد.

این رژیم اخیرا در مهر و آبان سال هزار و چهارصد و یک، با استفاده کردن از گلوله های جنگی و قتل عام ملت بی دفاع بلوچ که در حمایت از خیزش سراسری ایرانیان و دفاع از ناموس خود ( دختر چهباری ) به خیابانها آمده بودند؛ در جمعه های خونین شهر زاهدان بار دیگر به ما فهماند که دشمن بلوچ و بلوچستان است.
این در حالی است که در سایر شهرها برای کنترل خیزش، از گاز اشک آور و گلوله های پلاستیکی و ماشینهای آب پاش استفاده می‌کرد.

اما در بلوچستان با هدف قرار دادن سر و سینه ی معترضان بی دفاع نشان داد که عزمش را برای نسل کشی ملت بی دفاع بلوچ جزم کرده است.

ادامه دارد…

Be the first to comment

Leave a Reply

Your email address will not be published.


*