✍️بشار زین الدینی
همانطور که در این عکس میبینیم اکثر اعتراض کنندگان جوانانی هستند که به دلایل مختلف سیاسی، عقیدتی و تبعیض های موجود در ایران، به اجبار از سرزمین مادریشان رانده شده اند، سرزمینی که در آن بزرگ شده اند، در آن صحبت کردن به زبانی مادریشان را آموخته اند، اما حال بخاطر رژیم جمهوری اسلامی ایران خارج از وطنشان هستند.
با وجود تهدیدهایی از سوی رژیم جمهوری اسلامی و مشکلات دیگر خارج از ایران که گریبان گیر این جوانان است، اما این جوانان امید خود را از دست نداده و خواهان آزادی و برابری هستند.
ما مردم بلوچ که در خارج از بلوچستان هستیم هم برای آزادی، برای به دست آوردن سرزمین مادری، برای حق و حقوق اولیه خود میجنگیم.
ما یقین داریم که با کمک همدیگر با تپاکی و اتحاد جلوی رژیم ایران بایستیم، رژیمی که طی یک روز ده ها جوان سوختبر را آماج گلوله های خود کرده است.
ما صدای جوانان سوختبری هستیم که بخاطر تکه ای نان کشته شدند. ما صدای کودکان کاری هستیم که با وجود معادن غنی در سرزمین مادریشان در فقر به سر میبرند.
ما امید داریم که با مبارزه مسالمت آمیز رژیم جمهوری اسلامی ایران را نابود کرده و بار دیگر خاک وطنمان را بوسه زده و در کنار هم خون خود جشن پیروزی بگیریم.
اما ما فقط با کمک همدیگر میتوانیم این پیروزی را جشن بگیریم، زمانی که ما ملت بلوچ، زهی زهی و طایفه گری را فراموش کرده و فقط با یک اسم و رسم که آن هم “بلوچ” است ، می توانیم این پیروزی را جشن بگیریم.
ما بایستی برادرکشی و مخبری را که جمهوری اسلامی باعث و بانی آن است را فراموش کنیم.
روی سخن من به هم خونم این است که تا کی بخاطر لقمه نانی که سپاه پاسداران یا رژیم جلوی او میاندازد، مخبری یا برادر کشی میکند.
من یقین دارم تو هم خواهان این هستی که یک روز به زبان مادری ات در مدرسه درس بخوانی یا بچه هایت را به مدارسی که به زبان بلوچی تدریس میکنند، بفرستی. صاحب سرزمین و ثروت های آن باشی. بتوانی آزادانه سخن بگویی و نسبت به نامهربانی ها روا داشته شده، اعتراض کنی.
پس این پیروزی فقط با تپاکی و اتحاد من و تو به وجود می آید. پس برخیز ای برادر من که خاک وطنمان از این لقمه نانی که رژیم به ما میدهد با ارزش تر است.
بپاخیز و سلاح خود را که “قلم” نام دارد را بردار و به مبارزه مدنی بپرداز.
Be the first to comment