
به گزارش رسانک، امروز جمعه ۲۱ آذرماه ۱۴۰۴، با گذشت ۲۴ روز از بازداشت یک شهروند بلوچ دارای معلولیت جسمانی در گنبدکاووس و ردمرز اجباری او به افغانستان، هنوز هیچ اطلاعی از وضعیت او در دست نیست. این شهروند که بهسختی قادر به راه رفتن است و از کمسوادی رنج میبرد، بدون داشتن هیچگونه مدرک هویتی و در شرایطی کاملاً آسیبپذیر توسط مسئولان استان گلستان از ایران اخراج شده و خانوادهاش میگویند بیتوجهی مسئولان به وضعیت او، جانش را به شکل نگرانکنندهای در خطر قرار داده است.
هویت این شهروند بلوچ، «کریم دهمرده»، ۲۵ ساله، فرزند خداداد و ساکن شهر گنبدکاووس واقع در استان گلستان توسط رسانک احراز شده است.
به گفته منابع رسانک، وی پس از ردمرز شدن تنها یکبار حدود سه روز بعد از بازداشت از طریق فردی ناشناس که مدعی بوده از نیمروز تماس میگیرد، با شماره تلفن کریم پیغامی مبنی بر «آمدن این فرد به هتل»، به خانوادهاش ارسال شده و در ازای اقامت درخواست پول شده بود؛ پس از ارسال پول، تماس قطع و گوشی او خاموش شده است.
نبود پاسخگویی از سوی نهادهای مسئول و رها شدن او در کشوری غریب، نگرانی خانواده را بهشدت افزایش داده است. او و خانوادهاش سالهاست بدون شناسنامه زندگی میکنند، اما اهالی قدیمی منطقه تأکید دارند که این خانواده پیش از انقلاب نیز در همین شهر ساکن بودهاند و نداشتن شناسنامه هیچ ارتباطی با اتباعبودن ندارد.
منابع افزودهاند: کریم که معلولیت جسمانی و ناتوانی حرکتی دارد، روز چهارشنبه ۲۸ آبانماه ۱۴۰۴ توسط نیروهای نظامی بازداشت و سپس برخلاف وضعیت خاص جسمانیاش بهصورت اجباری به افغانستان منتقل شده است.
خانواده این شهروند بلوچ میگویند که او به دلیل معلولیت، نداشتن سواد، نبود مدارک هویتی و ناآشنایی کامل با محیط افغانستان توانایی مدیریت وضعیت خطرناکی را که در آن قرار داده شده، ندارد و بیخبری از او هر لحظه بر اضطرابشان میافزاید. آنها شماره
00989010023461
را منتشر کردهاند تا در صورت داشتن هرگونه اطلاعات از محل حضور یا وضعیت کریم، با آنها تماس گرفته شود.
بحران نداشتن اوراق هویتی سالهاست که بخش بزرگی از جامعه در سیستان و بلوچستان و بلوچهای مهاجرتکرده به سایر استانها را با مشکلات جدی مواجه کرده و بسیاری از شهروندان بلوچ بدون شناسنامه بارها توسط نیروهای نظامی بازداشت و بهعنوان اتباع بیگانه رد مرز شدهاند. ادامه این نوع برخوردهای غیرکارشناسی علاوه بر بیثباتکردن زندگی خانوادههای بومی، پیامدهای اجتماعی سنگینی ایجاد کرده و عدم مسئولیتپذیری نهادهای مربوطه را در حل این معضل ساختاری آشکارتر میکند؛ معضلی که هر بار با یورشهای اینچنینی ابعاد آن عمیقتر شده و حیات اجتماعی و امنیت روانی مردم منطقه را بیش از پیش تحت فشار قرار میدهد.
Be the first to comment