اعترافات آشکار و گاها متناقض مصطفی محامی و تلاش برای پاک‌سازی نقش خود در جنایت جمعه خونین زاهدان

رسانک/ روز یکشنبه ۳۰ شهریور ماه ۱۴۰۴، سه سال پس از «جمعه خونین زاهدان» که در روز هشتم مهر ۱۴۰۱ بیش از صد نفر کشته و بیش از سیصد نفر مجروح بر جای گذاشت، «مصطفی محامی»، نماینده علی خامنه‌ای در سیستان و بلوچستان، با ارائه سخنانی مفصل تلاش کرده است نقش خود و حکومت در این جنایت را کم‌رنگ جلوه دهد. مرور دقیق گفته‌های او نشان می‌دهد که روایتش پر از تناقض، اعتراف‌های آشکار و تلاش برای توجیه اقدامات نیروهای امنیتی است.

محامی در ابتدای صحبت‌های خود با تأکید بر مأموریتش می‌گوید: «من مأموریت خود را با دستور رهبری برای تعامل با اهل سنت آغاز کردم و هدفم ایجاد ارتباط و گفت‌وگوی مستقیم با بزرگان اهل سنت بود.» او خود را چهره‌ای تعامل‌گرا معرفی می‌کند و اضافه می‌کند: «همکاری مردم شیعه و اهل سنت در استان خوب پیش رفت و تلاش کردم همه مشکلات از طریق گفت‌وگو حل شود.» اما این ادعا با واقعیات میدانی مطلقاً همخوانی ندارد؛ زیرا در همان دوره، جمعه‌های خونین هشتم مهر ۱۴۰۱ در زاهدان و سیزدهم آبان ۱۴۰۱ در خاش نشان داد که شعار تعامل، پوششی برای سرکوب گسترده بوده است. این تناقض آشکار نشان می‌دهد که روایت محامی هدفی جز سفیدنمایی خود و مدیریت افکار عمومی نداشته است.

او به تلاش خود برای ارتباط با مولوی «عبدالحمید اسماعیل‌زهی» اشاره می‌کند و می‌گوید: «پیش از جمعه خونین زاهدان، سعی کردم یک جلسه میان دفتر رهبری و مولوی عبدالحمید برگزار کنم، اما دفتر رهبری حاضر به حتی یک جلسه ساده نبود و تنها توانستم واسطه دیدار ایشان با معاون دفتر رهبری شوم.» این اعتراف نشان می‌دهد که هدف حکومت نه گفت‌وگو و حل مسالمت‌آمیز، بلکه کنترل و مدیریت اعتراضات مردم بوده است.

محامی در بخش دیگری، درباره «افراط در تیراندازی» نیروهای امنیتی تصریح می‌کند: «حتی نمازگزاران در مصلی کشته شدند.» این اعتراف آشکار، مسئولیت مستقیم او و نیروهای تحت فرمانش را در جنایت جمعی روشن می‌کند. با این حال، او تلاش می‌کند بخشی از تقصیر را به مردم نسبت دهد و می‌گوید: «برخی افراد با تحریک مردم باعث شدند وضعیت پیچیده شود.» این یک تناقض واضح است؛ از یک سو قتل بی‌گناهان را اعتراف می‌کند و از سوی دیگر مردم را مقصر جلوه می‌دهد.

محامی به جلسه‌ای بعد از جمعه خونین زاهدان با مولوی عبدالحمید و معتمدان بلوچ از جمله «الله‌نظر شه‌بخش» اشاره می‌کند و می‌گوید: «آن‌ها از من خواستند که حکومت عذرخواهی کرده و اشتباه خود را بپذیرد، اما پاسخ تنها تأکید بر مصلحت نظام بود.» او همچنین نقل می‌کند که در تماس با «ابراهیم رئیسی» و «علی شمخانی»، «اولویت اصلی حفظ نظام بود نه پاسخ به مظلومیت مردم.» این اعتراف نشان می‌دهد عدالت و احقاق حق قربانیان هیچ‌گاه هدف اصلی حکومت نبوده است.

محامی درباره بیانیه رسمی تهران در روزهای پس از جمعه خونین نیز می‌گوید: «بیانیه‌ای که منتشر شد پر از دروغ بود؛ از نسبت دادن آشوب به خطبه‌های مولوی عبدالحمید و تحریک مردم توسط او گرفته تا توجیه تیراندازی کلانتری.» با این حال، او همان زمان سکوت کرده و مانع افشای حقیقت شد و اکنون با سه سال تأخیر تلاش دارد خود را از مسئولیت جنایت جدا کند.

او به گزارش شورای تأمین استان برای علی خامنه‌ای درباره وضعیت بلوچستان نیز اشاره می‌کند و می‌گوید: «گزارشی که از استان به دفتر رهبری ارسال شد، شامل اطلاعات مفصلی درباره وضعیت اعتراضات و خسارات بود. در آن گزارش ذکر شد که تیراندازی نیروهای امنیتی افراطی بوده و بسیاری از مردم بی‌گناه کشته و مجروح شده‌اند. حتی پیشنهاد شد که عاملان مشخص شوند، اما دستور رهبر صرفاً این بود که مظلومان شهید اعلام شوند و حتی همین اقدام هم بصورت عملی انجام نشد.» این اعتراف روشن می‌کند که حتی دستورات رهبر نیز به مصرف تبلیغاتی محدود شده و هیچ اقدام عملی برای اجرای عدالت صورت نگرفت.

محامی درباره هیئت دلجویی از خانواده قربانیان می‌گوید: «اعزام هیئت دلجویی انجام شد، اما ترکیب آن برای من قابل قبول نبود. بدون معرفی آمران و عاملان و بدون اجرای عدالت، دلجویی چه معنایی داشت؟» این بیان، تناقض دیگر روایت او را نشان می‌دهد؛ تلاش برای نمایش دلجویی و همزمان پذیرش بی‌اثر بودن آن.

در پایان، محامی همان ادبیات همیشگی حکومت را تکرار می‌کند: «دشمن، نفوذ، سنی آمریکایی و شیعه انگلیسی»، اما این ادعاها نتوانسته مسئولیت مستقیم او و نیروهای تحت فرمانش را که خودش بارها در روایتش پذیرفته، پنهان کند.

روایت محامی پر از تناقض است: از یک سو اعتراف به کشتار بی‌گناهان و کسانی که در مصلی بوده‌اند و نه خیابان، از سوی دیگر متهم کردن مردم به آشوب؛ از یک سو تأکید بر دستور رهبر برای شهید اعلام شدن قربانیان، از سوی دیگر بی‌عملی کامل و تبلیغاتی بودن دستورات خامنه‌ای؛ از یک سو نمایش تعامل و گفت‌وگو، از سوی دیگر سرکوب خونین. این تناقض‌ها نشان می‌دهد که هدف اصلی او و حکومت نه عدالت برای قربانیان، بلکه حفظ نظام به هر قیمت بوده و تلاش محامی برای پاک‌کردن نام خود از «جمعه خونین زاهدان»، صرفاً یک نمایش تبلیغاتی و سفیدنمایی است که بیش از پیش رسوایی جمهوری اسلامی ایران را برملا می‌کند.

Be the first to comment

Leave a Reply

Your email address will not be published.


*