
✍مهناز دزاپی
درحالیکه جمهوری اسلامی خود را مدافع مظلومان در فلسطین و لبنان معرفی میکند، در بلوچستان، تنها در فاصله سهشنبه ۱۹ فروردین تا سهشنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۴، دستکم ۲۰ شهروند بلوچ اعدام شدند: ۱۰ نفر با اتهام مواد مخدر، ۳ نفر به دلایل سیاسی و عقیدتی و ۷ نفر به اتهام قتل. اعدامهایی که نتیجهاش ۲۰ خانواده داغدار و جامعهای زخمی بود، اما مهمتر از اعداد، واقعیتی است که در دل این سیاست نهفته است: حکومت، به جای اصلاح، به سرکوب سیستماتیک ملت بلوچ روی آورده و با طناب دار، بذر ترس و ناامیدی میکارد.
در کشوری با دهها نهاد امنیتی، مذهبی، فرهنگی و منابع مالی گسترده، چرا اعدام به عنوان راهحل انتخاب میشود؟ چه برنامهای برای درمان آسیبهای اجتماعی وجود دارد؟ چه تلاشی برای بازگرداندن یک زندانی به جامعه شده؟ یا همه چیز فقط ابزار کنترل و سرکوب است؟
وقتی برای فلسطین فریاد زده میشود، اما برخی از تریبونداران در برابر قتل فرزندان بلوچ سکوت میکنند، مشخص میشود که مردم نباید دل به این چهرههای محافظهکار ببندند. کسانی که در برابر اعدام ساکتاند، شایسته اعتماد نیستند. مردم بلوچ باید با آگاهی، شجاعت و همبستگی، رهبران خود را از دل جامعه پیدا کنند.
تا وقتی بلوچها رهبران مستقل، شجاع و مسئول نداشته باشند، در چرخه فقر، اعدام و بیعدالتی گرفتار خواهند ماند. اکنون زمان فریب نخوردن از اشکهای دروغین و شعارهای مذهبی است؛ باید فریاد زد: قاتلان فرزندان ما، پشت واژههای دین و عدالت پنهان شدهاند. تا زمانی که سکوت برقرار است، طناب دار فعال خواهد ماند؛ اما با فریاد مردم، شاید پاره شود.
Be the first to comment