
✍️ عبدالله عارف
روز جهانی زن فرصتی است برای بررسی وضعیت زنان در سراسر جهان، اما برای زنان بلوچ، این روز بیشتر یادآور ستمهای چندلایهای است که آنان تحت ساختارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی حاکم بر ایران متحمل میشوند. زنان بلوچ نهتنها با مشکلات جنسیتی رایج در جوامع سنتی مواجه هستند، بلکه به دلیل سرکوب سیستماتیک اقلیت بلوچ، فقر گسترده، خشونت دولتی و سیاستهای تبعیضآمیز جمهوری اسلامی ایران، با بحران های مضاعف و شرایطی بهمراتب سختتر از سایر زنان ایرانی دارند. این ستم نهتنها بر آنان، بلکه بر خانوادههایشان نیز تحمیل میشود؛ از اعدام گسترده شوهران و پدران و برادرانشان گرفته تا کشته شدن نان آوران سوختبر ،و آمار بالای مرگ و میر مادران باردار ونوزادان بلوچ، فقر غذایی، نبود بهداشت و آموزش و خشونت سیستماتیک، همگی حلقههای زنجیرهای از بیعدالتی علیه این جامعه هستند.
اعدام مردان بلوچ وکشتار فراقانونی سوختبران: داغی بر دل زنان و کودکان
یکی از بزرگترین بحرانهایی که زنان بلوچ با آن مواجهاند، اعدام گسترده مردان بلوچ به بهانههای مختلف، بهویژه تحت عناوین جرائم امنیتی و مواد مخدر است. گزارشهای متعدد نشان میدهند که بلوچها درصد بالایی از اعدامشدگان در ایران را تشکیل میدهند، درحالیکه جمعیت این قوم در مقایسه با کل کشور بسیار کمتر است. سیاستهای جمهوری اسلامی علیه بلوچها، که شامل بازداشتهای خودسرانه، شکنجه و اعدامهای سریع است، بسیاری از زنان بلوچ را بیوه و فرزندانشان را یتیم کرده است.
علاوه بر اعدام، کشتن سوختبران در مرزها یکی دیگر از فجایع انسانی است که زنان بلوچ را با بحرانهای عمیق اقتصادی و اجتماعی مواجه کرده است. سوختبری برای بسیاری از مردان بلوچ تنها راه نجات از فقر تحمیلی است، اما نیروهای نظامی ایران بدون هیچ ملاحظهای به روی آنان آتش میگشایند. این مردان که نانآور خانوادههایشان هستند، قربانی سیاستهای سرکوبگرانه و تبعیضنژادی جمهوری اسلامی میشوند. زنانی که شوهران، برادران و فرزندانشان را در این خشونتها از دست میدهند، خانوادههای بسیاری را بیسرپرست کرده و زنان را مجبور به تحمل بار سنگین زندگی در شرایط اقتصادی و اجتماعی دشوار کرده است. بیوه شدن زنان بلوچ در اثر اعدامهای گسترده یا کشته شدن سوختبر نان آور خانواده، به افزایش فقر، کودکهمسری، کار اجباری کودکان و ترک تحصیل دختران میانجامد. خانوادههایی که سرپرست خود را از دست میدهند، بدون هیچ حمایت دولتی رها شده و زنان مجبور میشوند برای تأمین معیشت، در شرایط دشوار و غیرانسانی کار کنند. این چرخهی بیعدالتی، زنان بلوچ را در فقر و بیپناهی بیشتر فرو میبرد.
مرگ مادران باردار و نوزادان: فاجعهای در سایه فقر و نبود بهداشت
یکی از بحرانهای جدی دیگر در بلوچستان، میزان بالای مرگومیر مادران باردار و نوزادان است. نبود امکانات پزشکی، کمبود بیمارستانهای مجهز، فاصله طولانی روستاها از مراکز درمانی و فقر شدید باعث شده است که بسیاری از زنان باردار جان خود را از دست بدهند. در برخی موارد، زنان مجبورند برای زایمان به شهرهای دیگر سفر کنند، اما به دلیل نبود وسیله نقلیه مناسب یا جادههای ناامن، جان خود و نوزادشان را در این مسیر از دست میدهند.
سوءتغذیه نیز عامل دیگری در افزایش مرگومیر نوزادان و مادران باردار است. بسیاری از زنان بلوچ به دلیل فقر غذایی، دوران بارداری را با کمترین میزان مواد مغذی سپری میکنند، که این امر باعث تولد نوزادان نارس، ضعیف و بیمار میشود. این در حالی است که دولت هیچ اقدام جدی برای بهبود شرایط تغذیه و بهداشت در این مناطق انجام نداده و همچنان سیاستهای تبعیضآمیز خود را ادامه میدهد.
بحران آموزش: آیندهای تاریک برای دختران بلوچ
آموزش یکی از مهمترین ابزارهای توانمندسازی زنان است، اما دختران بلوچ از این حق اساسی محروماند. نبود مدارس کافی، فاصله طولانی تا مراکز آموزشی، نبود معلمان متخصص و همچنین فقر شدید باعث شده است که بسیاری از دختران بلوچ از تحصیل بازبمانند. در برخی موارد، خانوادهها به دلیل نبود امکانات مالی، پسران را برای تحصیل ترجیح میدهند و دختران مجبور به ترک مدرسه و ازدواج در سنین پایین میشوند.
ازدواجهای زودهنگام که یکی از پیامدهای مستقیم فقر و تبعیض آموزشی است، زنان بلوچ را در چرخهای از خشونت خانگی، بارداری زودهنگام و مشکلات جسمی و روانی قرار میدهد. بسیاری از این دختران، قبل از آنکه فرصت داشته باشند تواناییهای خود را شکوفا کنند، به خانههای شوهرانشان فرستاده میشوند و از حق تصمیمگیری درباره آینده خود محروم میمانند.
قوانین جمهوری اسلامی ایران و سرکوب زنان بلوچ
نظام جمهوری اسلامی ایران، علاوه بر سیاستهای سرکوبگرانهاش علیه اقلیتهای قومی، از طریق قوانین به اصطلاح برگرفته شده از فقه اسلامی، تبعیض علیه زنان را بهطور رسمی در ساختار حقوقی کشور نهادینه کرده است. زنان بلوچ، که در جامعهای سنتی زندگی میکنند، تحت این قوانین فرصتهای کمتری برای پیشرفت و دستیابی به حقوق انسانی خود دارند. برخی از مهمترین موارد نقض حقوق زنان بلوچ در چارچوب قوانین ایران عبارتاند از:
- محدودیت در حق حضانت و سرپرستی فرزندان: بسیاری از زنان بلوچ پس از اعدام یا کشتهشدن همسرانشان درگیر مشکلات قانونی در زمینه حضانت فرزندان خود میشوند. قوانین جمهوری اسلامی، حضانت کودکان را در بسیاری از موارد به مردان یا پدربزرگهای پدری میسپارد، که این امر باعث فشار مضاعف بر زنان بیوه بلوچ میشود.
- عدم حمایت قانونی از زنان در برابر خشونت: درحالیکه زنان بلوچ بهطور گسترده قربانی خشونت خانوادگی و اجتماعی هستند، قوانین ایران هیچگونه حمایت مؤثری از آنان ارائه نمیدهد. عدم جرمانگاری خشونت خانگی، نبود پناهگاههای امن، و سیاستهای مردسالارانه باعث شده که بسیاری از زنان نتوانند از خشونت بگریزند.
- ازدواج اجباری و کودکهمسری: بر اساس قوانین ایران، سن ازدواج برای دختران 13 سال است و در برخی موارد حتی با اجازه پدر یا قاضی، در سنین پایینتر نیز امکان ازدواج وجود دارد. این مسئله در بلوچستان، به دلیل فقر و ساختارهای اجتماعی خاص منطقه، به معضلی حاد تبدیل شده و بسیاری از دختران بلوچ قربانی ازدواجهای زودهنگام و اجباری میشوند.
- محدودیت در اشتغال و آموزش: زنان بلوچ در مناطق محروم از حداقل امکانات آموزشی محروماند و بسیاری از آنان به دلیل فقر، ناامنی و محدودیتهای اجتماعی نمیتوانند تحصیلات خود را ادامه دهند. علاوه بر این، قوانین جمهوری اسلامی هیچگونه تضمینی برای اشتغال برابر زنان فراهم نکرده است و در مناطق محرومی همچون بلوچستان، زنان فرصتهای بسیار محدودی برای کار دارند.
سیاستهای جمهوری اسلامی و تشدید بحران برای زنان بلوچ
سیاستهای تبعیضآمیز جمهوری اسلامی علیه اقلیت بلوچ، بحرانهای انسانی را برای زنان بلوچ تشدید کرده است. از یک سو، دولت با سیاستهای امنیتی و اعدامهای گسترده مردان بلوچ، بسیاری از خانوادهها را بیسرپرست کرده و از سوی دیگر، با نادیدهگرفتن حقوق زنان و عدم ارائه حمایتهای اجتماعی، آنان را در موقعیتی بسیار شکننده قرار داده است. این در حالی است که فعالان حقوق بشر، سازمانهای بینالمللی و نهادهای مدافع حقوق زنان بارها نسبت به این وضعیت هشدار دادهاند، اما حکومت ایران همچنان به سرکوب ادامه میدهد.
نیاز به اقدام فوری بینالمللی و داخلی
روز جهانی زن باید فرصتی برای پرداختن به بحران زنان بلوچ باشد؛ وضعیت زنان بلوچ بازتابی از بیعدالتی عمیق در سیاستهای جمهوری اسلامی ایران است. زنانی که قربانی سیاستهای سرکوبگرانه جمهوری اسلامی، اعدامهای گسترده، کشتار فراقانونی سوختبران، مرگ مادران باردار و نوزادان، سوءتغذیه، محرومیت از آموزش و نبود امکانات بهداشتی، همه نشاندهنده یک بحران انسانی در این منطقه است. این بحران نهتنها نیاز به توجه داخلی دارد، بلکه باید در سطح بینالمللی نیز مطرح شود. و با اعمال فشار بر حکومت ایران، خواستار پایاندادن به اعدامهای گسترده، قتلهای فراقانونی سوختبران و اصلاح قوانین تبعیضآمیز علیه زنان شود.
علاوه بر این، فعالان حقوق زنان و گروههای مدافع حقوق بشر باید مستندسازی موارد نقض حقوق زنان بلوچ را افزایش دهند و با تقویت صدای آنان در مجامع بینالمللی، زمینه را برای تغییرات اساسی در سیاستهای ایران فراهم کنند. زنان بلوچ نهتنها به عدالت، بلکه به آزادی، برابری و کرامت انسانی نیاز دارند—حقوقی که جمهوری اسلامی ایران دهههاست از آنان دریغ کرده است، و بدون یک اقدام جدی و هماهنگ، زنان بلوچ همچنان در چرخهای از فقر، سرکوب و تبعیض گرفتار خواهند ماند. روز جهانی زن نباید تنها یک مناسبت نمادین باشد، بلکه باید فرصتی برای آگاهیبخشی و تغییر واقعی در زندگی زنان، بهویژه زنان فراموششدهای چون زنان بلوچ، باشد.
Be the first to comment