رسانک/ میرگل خان نصیر شاعری برجسته، سیاستمدار، مورخ و یکی از روزنامه نگاران بلوچستان بود.
او در ۱۴ مئی سال ۱۹۱۴ در نوشکی به دنیا آمد. گلخان نصیر پیشرو ملیگرایی بلوچ بود که بین سالهای ۱۹۳۵ تا ۱۹۸۰ فعالیت داشت.
پدرش میرحبیب خان و مادرش بیبی حوران نام داشتند. میر حبیب خان پنج پسر و سه دختر داشت.
میرگلخان هفتمین فرزند خانواده بود. برادرانش میر سمندخان، میرلونگ خان، میرلال بخش و سلطان محمدخان بودند.
میرگلخان تحصیلات ابتدایی خود را تا پایه چهارم در روستای زادگاهش دنبال کرد. سپس برای ادامه تحصیلات به مدرسه دولتی سندمن (Sandeman) کویٹه رفت. پس از گذراندن آزمونهای مقدماتی او به لاهور رفت تا در کالج اسلامیه لاهور تحصیلاتش را پیگیری کند. در دومین سال حضور در آنجا براثر رفتن تکهای ذغال سنگ به چشمش مجبور شد تحصیل را رها کرده و به کویته باز گردد.
هنگامی که او به کویته بازگشت بلوچستان به چندین بخش به نامهای استان وزیر اعظم و بلوچستان بریتانیا تقسیم شده بود.
در این شرایط حاکمان هیج علاقهای برای توسعه آن منطقه نشان نمی دادند. میرگل خان تصمیم گرفت وارد سیاست شود تا بلکه بتواند برای رهایی مردم از چنگال استعمار با کمک رهبران دیگر کاری انجام دهد.
در سال ۱۹۲۱ سازمانی به نام انجمن اتحاد بلوچستان برای تلاش جهت احقاق حقوق مردم بلوچستان تشکیل شد. وقتی که میر گلخان به کلات برگشت او به این سازمان پیوست و نقش فعالی در آن ایفا کرد.
در سال ۱۹۳۶ انجمن اتحاد بلوچستان آنقدر منفعل شد که جوانان بلوچ نهادی دیگر به نام انجمن اسلامیه ریاست کلات را تشکیل دادند.
پس از ممنوعیت انجمن اسلامیه ریاست کلات در ۵ فوریه ۱۹۳۷ جوانان بلوچ بار دیگر با هم متحد شدند و یک سازمان سیاسی جدید به نام حزب ملی ایالت کلات را تشکیل دادند.
در سال ۱۹۳۹ طی یک نشست سالانه این حزب که در آن میرغوثبخش بزنجو به عنوان نماینده یک حزب مستقر در کراچی شرکت کرده بود، عدهای اراذل و اوباش توسط سرداران محلی به جلسه فرستاده شدند تا گردهمایی را با گشودن آتش به شرکت کنندگان برهم زنند. پس از این حادثه همه اعضای حزب که سمت دولتی داشتند استعفا داده و بعدا دستگیر شدند.
پس از پیوستن کلات به پاکستان در سال ۱۹۴۸ حزب ملی کلات از هم پاشید.
خان کلات، میر احمدیار خان تمایل داشت به مسلم لیگ بپیوندد. در این میان میرگلخان و بزنجو فکر می کنند با پیوستن به مسلم لیگ بهتر می توانند رساتر فریاد دادخواهی مردم خود را به گوش دیگران برسانند. اما آنها خیلی زود دریافتند هرگز نخواهند توانست در آنجا آنچه را که در ذهن دارند عملی کنند. پس آنها مسلم لیگ را برای همیشه ترک کردند.
استمان گل
در سال ۱۹۵۵ همه ایالات غربی پاکستان به یک بخش واحد تبدیل شدند. در این شرایط سیاستمداران ملیگرا بلوچ به رهبری غوثبخش بزنجو، گلخان نصیر، آقا عبدالکریم خان (برادر خان کلات)، محمد حسین عنقا و قادربخش نظامانی “استمان گل”، به معنی “حزب مردم بلوچستان”، را با دبیرکلی عبدالکريم خان تشکیل دادند.
میرگلخان مجموعا ۱۵ سال بین سالها ۱۹۳۹ تا ۱۹۷۸ چندین بار به زندان افتاد که در همه آنها به اتهامات سیاسی متهم شد.
خدمات ادبی
میرگلخان شعرهایی به زبان های انگلیسی، اردو، بلوچی، براهویی و فارسی سروده است. بیشتر اشعار او به زبان بلوچی هستند.
اشعار گلخان بیشتر با درون مایه انقلابی و ضداستعماری سروده شده اند. میرگلخان بسیار با شکاف طبقاتی که آن زمان وجود داشت مخالف بود.
کتابشناسی
گلبانگ (۱۹۵۱)
تاریخ بلوچستان (۱۹۵۲)(اردو)
تاریخ بلوچستان (۱۹۵۷) (اردو) جلد دوم
داستان دوستین و شیرین (۱۹۶۴)
کوچ و بلوچ (۱۹۶۹)
گرند (۱۹۷۱)
بلوچستان کی سرحدی چهاب مار (۱۹۷۹)
سیناء کچگا (۱۹۸۰) ترجمه بلوچی اثر فیض احمد فیض
شاه لطیف گوشیت (۱۹۸۳)
گل گال (۱۹۹۳)
شنبلاک (۱۹۹۶)
(این دو کتاب آخر بعد از مرگ او جمع آوری و منتشر شدند.)
مرگ
پس از استعفا گلخان از رهبری حزب ملی پاکستان وضعیت سلامتی اش رو به وخامت گذاشت. پزشکان تشخیص دادن که او به سرطان ریه مبتلا شده است. به علت تنگ دستی و نپذیرفتن کمکهای اطرافیان او نمی توانست داروهایش را به موقع بخرد. شرایط عمومی او روز به روز بدتر میشد تا آنجایی که قادر به ترک بستر بیماری نبود. بعدا او به کراچی برده شد.
میرگلخان نصیر در ۵ دسامبر ۱۹۸۳ در بیمارستان میدایست (Mid East) کراچی چشم از جهان فرو بست. جمعیت عظیمی جنازه را به روستای زادگاهش، نوشکی مشایعت کردند. در ۷ دسامبر ۱۹۸۳ او را در قبرستان روستا به خاک سپردند. در بزرگداشت او شمار زیادی از مردم شرکت کردند.
Be the first to comment