رسانک/ صبح روز دوشنبه ۱۷ شهریورماه ۱۴۰۴، در کهنوج حادثهای تکاندهنده رخ داد. «رضا قلندری»، کشاورز و گلخانهدار شناختهشده این شهرستان، در اعتراض به بیتوجهی و توهین مسئولان اداره جهاد کشاورزی، خود را از دکل مخابراتی این اداره آویزان کرد و جان باخت. رضا قلندری کشاورزی نمونه بود. او بارها برای رفع مشکل سوخت موتور آب و تمدید پروانه به اداره جهاد کشاورزی مراجعه کرده بود، اما هر بار با بیاعتنایی و بیاحترامی مواجه شد. نه تنها به خواستههایش رسیدگی نشد، بلکه طبق گفته نزدیکان، کارمندان این اداره او را مورد ضربوجرح قرار دادند.
بیتوجهیها، فشارها و رفتار توهینآمیز، در نهایت رضا را به نقطهای رساند که چارهای جز خودکشی ندید. اقدامی که موجی از خشم و اندوه را در میان مردم منطقه بهجا گذاشت و بار دیگر بیاعتمادی به مدیران غیر بومی را پررنگتر کرد. دادستان کهنوج پس از این حادثه اعلام کرد که پرونده با فوریت بررسی خواهد شد و با مقصران احتمالی برخورد میشود. اما مردم میپرسند: چرا همیشه پس از وقوع چنین فجایعی وعده داده میشود، بیآنکه پاسخی واقعی به مشکلات معیشتی و اداری داده شود؟
در همین حال، برخی رسانههای حکومتی و فعالان در فضای مجازی بهجای تمرکز بر وضعیت و مرگ رضا قلندری، تلاش کردند با روایتهای تحریفشده او را فردی «غیر بلوچ» معرفی کنند. این اقدام از نگاه مردم تلاشی آشکار برای انحراف افکار عمومی و کمرنگ کردن مسئولیت اصلی مدیران در وقوع چنین فاجعهای است.
مرگ رضا قلندری فقط پایان یک زندگی نبود، بلکه هشداری تلخ درباره عواقب بیتوجهی به صدای مردم است. صدایی که اگر شنیده نشود، میتواند به فجایعی جبرانناپذیر بینجامد.
Be the first to comment