رسانک/ طوفانهای شن در شمال بلوچستان و سیستان به یکی از جدیترین معضلات زیستمحیطی و انسانی در سالهای اخیر بدل شده است؛ بحرانی که ریشه آن بیش از آنکه در طبیعت جستوجو شود، در سیاستهای ناکارآمد و تبعیضآمیز حکومت نهفته است. مردم این منطقه سالهاست که در معرض «بادهای صد و بیست روزه» قرار دارند، اما شدت و پیامدهای ویرانگر آن در دهههای اخیر به دلیل سیاستهای غلط حکومتی چند برابر شده است.
خشکسالیهای پیدرپی، انحراف آبهای مرزی، سدسازیهای بیرویه در محل سرچشمه آبها و همچنین مدیریت نادرست منابع آبی، نقش اصلی را در گسترش بیابانزایی و تبدیل زمینهای حاصلخیز به کانونهای گرد و غبار داشتهاند. خشک شدن تالاب هامون و بیتوجهی به احیای آن نمونه آشکار این سیاستهاست؛ تالابی که میتوانست بهعنوان سپری طبیعی در برابر طوفانهای شن عمل کند، امروز خود به یکی از بزرگترین کانونهای تولید گرد و غبار در منطقه تبدیل شده است.
پیامدهای این بحران محدود به طبیعت نیست. سلامت مردم به شدت تحت تأثیر قرار گرفته و بیماریهای تنفسی، چشمی و پوستی روز به روز در حال افزایش است. در حالیکه شهروندان در منطقه سیستان با این بحران زیستمحیطی دستوپنجه نرم میکنند، دسترسی آنها به خدمات درمانی و امکانات بهداشتی حداقلی نیز با تبعیض ساختاری مواجه است. بسیاری از بیمارستانها و مراکز درمانی در این مناطق یا وجود ندارند یا از امکانات لازم محرومند.
از سوی دیگر، کشاورزی و دامداری که ستون اصلی معیشت مردم بومی است، به شدت آسیب دیده است. مزارع نابود شده، مراتع بیحاصل گشته و دامها به دلیل کمبود علوفه تلف میشوند. این شرایط موج گستردهای از مهاجرت اجباری را رقم زده و خانوادههای بسیاری را از سرزمین مادریشان جدا کرده است اما مسئولان به جای ارائه راهکارهای عملی، با وعدههای تکراری و طرحهای نیمهکاره تنها زمان را از دست دادهاند.
واقعیت این است که سیاستهای حکومت مرکزی در قبال شمال بلوچستان و سیستان نهتنها پاسخی به بحران نبوده بلکه خود به عاملی برای تشدید آن بدل شده است. نگاه امنیتی به منطقه، حذف مردم از فرآیند تصمیمگیری، فقدان سرمایهگذاری واقعی در زیرساختهای زیستمحیطی و توسعهای و تداوم تبعیض ساختاری، همگی دلایلی هستند که نشان میدهد حکومت نه در پی حل مشکل، بلکه در حال مدیریت ظاهری یک بحران است.
بیتوجهی به این بحران زیستمحیطی تنها یک مسئله محلی نیست، بلکه تبعات آن میتواند دامنگیر کل کشور شود. گرد و غبار برخاسته از بیابانهای شمال بلوچستان و سیستان فراتر از مرزهای این استان حرکت میکند و سلامت و زندگی میلیونها نفر را تحت تأثیر قرار میدهد. با این حال، سکوت و بیعملی مسئولان نشان میدهد که تا زمانی که تبعیض ساختاری و سیاستهای تبعیضآمیز نسبت به ملت بلوچ ادامه دارد، نباید انتظار حل این بحران را داشت.
مردم این منطقه بارها با صدای بلند خواستار احیای منابع طبیعی، مدیریت اصولی آبهای مرزی و اجرای طرحهای پایدار برای مقابله با بیابانزایی شدهاند، اما پاسخ حکومت تنها بیتوجهی و سکوت بوده است. طوفانهای شن شمال بلوچستان نمادی از بیعدالتی زیستمحیطی است؛ جایی که طبیعت و مردم همزمان قربانی سیاستهای ناکارآمد و تبعیضآمیز جمهوری اسلامی ایران شدهاند.
Be the first to comment