چرا حق ملت بودن برای دیگران پذیرفته است اما برای بلوچ و کرد نه؟

✍️ عبدالستار دوشوکی (مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن) شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۴

بخشای بر آن مرغ که خونش گه بسمل / بر خاک بریزند و تپیدن نگذارند
 
دل شد صدپاره و فریاد که این قوم / آه و ناله کردن و اشک ریختن نگذارند

سازمان ملل متحد حق تعیین سرنوشت را به عنوان یک اصل بنیادین در منشور خود و قوانین بین‌المللی پذیرفته است. این اصل شامل دو جنبه اصلی است: جنبه بیرونی (استقلال) و جنبه درونی (مشارکت در حکومت)

منشور ملل متحد: حق تعیین سرنوشت در بند ۲ ماده ۱ منشور ملل متحد ذکر شده است.
میثاق‌های بین‌المللی: این حق در میثاق‌های حقوق بشر سال ۱۹۶۶ سازمان ملل نیز گنجانده شده است.
قطعنامه‌های شورای امنیت: شورای امنیت در قطعنامه‌هایی مانند ۱۵۱۴ و ۱۸۰۳ به این حق اشاره کرده است.
قطعنامه‌های مجمع عمومی: این حق در بسیاری از قطعنامه‌های مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز مورد حمایت قرار گرفته است.

در سال ۱۹۴۵ که سازمان ملل تشکیل شد فقط ۵۱ کشور رسمیت داشتند. از آن زمان تا به امروز این رقم حدود چهار برابر شده است. اگر جدایی یا استقلال (بقول شما تجزیه طلبی) جرم و منفور بود, چرا سازمان ملل تجزیه (استقلال) قریب به ۱۵۰ کشور دیگر را به رسمیت شناخت؟ و این رقم علیرغم مخالفت استعمارگران رو به افزونی است. وانگهی بسیاری از این کشورهای مستعمره مثل سنگاپور و مالزی و استرالیا و نیوزیلند و تیمور شرقی و غیره توسط استعمارگران آباد شده بودند. برعکس، مثلا بلوچستان سهم آنها تنها سرکوب و اعدام و زندان و فقر و تبعیض و تحقیر بوده است. هفته پیش در زادگاه بنده (چابهار) مامورین گجر (غیربومی) منازل و کلبه های مردم بومی بلوچ را با بولدوزر تخریب کردند. همین امروز (شنبه) منازل مردم بلوچ در شهر و زادگاه خودشان یعنی زاهدان تخریب شدند. این ظلم و ستم و مصیبت برای دهها تکرار شده است و لذا برای بلوچ‌ها که عایدی جز اعدام و فقر و تحقیر و تبعیض و تصرف زمین های آنها توسط اجنبی و غیربومی نداشته اند, “ایرانی” بودن ابدا مایه افتخار نیست؟ سهم بلوچ‌ها از ایران چه بوده است؟ همین مولفه در مورد دیگران (مثلا کردستان) نیز صدق می کند

مثال بلوچستان یا کردستان

بلوچستان از نظر جمعیت بلوچ در رده ۵۹ در بین حدود ۲۰۰ کشور جهان قرار می گیرد. و ار نظر مساحت با مساحتی حدود ۷۰۰ هزار کیلومتر مربع (تجزیه شده بین سه کشور) در رده ۳۹ سازمان ملل بعد از زامبیا با مساحت ۷۵۲ هزار کیلومترمربع قرار می گیرد. زبان بلوچی نیز در بین هزاران زبان زنده دنیا در بین صد زبان اول قرار دارد. قدمت مستند بلوچستان به هزاران سال پیش برمی گردد و در شاهنامه از جنگ های فراوان بین شاه ایران و شاه مکُران زمین (بلوچستان) بارها یاد شده است.

سوال؟!

چرا کشورهایی مانند نوآرو (Nauru) با جمعیت ۱۰ هزار نفر, تووآلو (Tuvalu) با جمعیت ۱۱ هزار نفر و پلاؤ (Palau) با جمعیت ۱۸ هزار نفر و سان مارینو (San Marino) با ۳۴ هزار نفر و قریب به ۱۴۰ کشور دیگر دنیا بدون هویت تاریخی و با قدمت تاریخی ـ سیاسی و مساحت و جمعیتی بسیار کمتر از بلوچستان, حق حاکمیت و حق عضویت در سازمان ملل را دارند, اما اگر یک بلوچ و یا کُرد همین حق ذاتی و قانونی را برای ملت خود طلب کند, بعنوان خیانتکار و تجزیه طلب سرکوب خواهد شد؟ چرا؟ چرا کشورهای مصنوعی جدیدالتاسیس مثل پاکستان, امارات, بحرین, عراق, سوریه, لبنان و فلسطین و غیره حق “ملت” بودن و “استقلال” را دارند؛ اما برای ده‌ها میلیون بلوچ و کُرد تابو (حرام) و خیانت و جرم است؟ چرا؟

آیا برای یک اسیر و زندانی که رهایی و آزادی خود را طلب می کند, چنین درخواستی جرم و خیانت است؟ آیا درخواست رهایی ۱۵۰ ملت در طی ۸۰ سال گذشته جرم و خیانت بوده است؟ مخصوصا اگر این زندانی قربانی شکنجه و تحقیر و گرسنگی و تشنگی باشد. نگارنده بیش از چهار سال و نیم پیش در برنامه ای مستند بنام «در قمار تاریخ ما بلوچها چرا و چگونه بلوچستان را باختیم» با این موضوع پرداختم و بیش از یک سال پیش نیز در مطلبی بنام «این وطن هرگز برای ما وطن نبوده است» به جزئیات آن پرداختم. نتیجه گیری و خلاصه کلام نگارنده نیز همین است: «این وطن هرگز برای ما وطن نبوده است.»

Be the first to comment

Leave a Reply

Your email address will not be published.


*