✍ رگام بلوچی
روز گذشته(۳۰ شهریور ۱۴۰۴)، مسجد مکی زاهدان ـ همان جایی که سه سال پیش شاهد یکی از خونینترین جنایات حکومت در بلوچستان بود ـ بار دیگر میزبان جلسهای بود. همانجا که در هشتم مهر ۱۴۰۱ مأموران مسلح بر روی نمازگزاران آتش گشودند و بیش از ۴۰۰ نفر کشته و زخمی شدند؛ واقعهای که به «جمعههای خونین زاهدان» معروف شد.
در این مراسم، منصور بیجار، استاندار سیستان و بلوچستان، سخنانی بر زبان آورد که در ظاهر رنگ و بوی آرامش و عدالت داشت، اما در باطن چیزی جز بازی با واژهها و تحریف حقیقت نبود. او مدعی شد که از همان روز نخست حادثه، رهبر جمهوری اسلامی توجه ویژهای به موضوع داشته و تصمیمات مهمی در سطح ملی برای رسیدگی به آن اتخاذ شده است.
اما این «تصمیمات» چه بودند؟
تعیین مصادیق شهادت و جانبازی: بیجار گفت حکومت تعیین کرده چه کسی شهید و چه کسی جانباز است. آیا شهادت یک عنوان اداری و حکومتی است که با امضا و دستور صادر شود؟ مگر خون بیگناهانی که در مسجد ریخته شد نیاز به تفسیر شما دارد؟ این واژهسازی چیزی جز مصادره مظلومیت مردم بلوچ به نفع قدرت نیست.
پرداخت خسارتها و حمایتهای معیشتی: حکومت ابتدا مردم را در فقر و بیکاری ساختاری نگه میدارد، سپس با وعده پول و بستههای معیشتی تلاش میکند صدای اعتراض را خاموش کند. این نه عدالت است و نه جبران؛ بلکه شکلی از تحقیر و خریدن سکوت مردم است.
پیگیری پروندههای حقوقی: در شرایطی که وکلا در ایران از کوچکترین استقلال محروماند و بسیاری از آنان به خاطر دفاع از مردم خود بازداشت یا خلع پروانه میشوند، آیا ادعای پیگیری حقوقی چیزی جز نمایش است؟
اجرای عدالت و صیانت از انسجام ملی: این بزرگترین تناقض سخنان استاندار بود. کدام عدالت؟ عدالت در کشتار نمازگزاران بیسلاح؟ عدالت در صدور حکمهای سبک برای عاملان کشتار و در عین حال اعدام هفتگی جوانان بلوچ به بهانههای واهی؟ عاملان و آمران جمعههای خونین هرگز معرفی نشدند، زیرا تعدادشان بیشتر و مقامشان بالاتر از آن بود که در دادگاهی نمایشی حاضر شوند.
Be the first to comment