
رسانک/ در تاریخ استعمار همواره سیاست «تفرقه بنداز و حکومت کن» برای تسلط بر ملتها بهکار گرفته شده است. استعمارگران با دامن زدن به اختلافات قومی و مذهبی، اتحاد جوامع را از بین میبردند تا منابع و سرزمینها را آسانتر غارت کنند.
وقایع معاصر بلوچستان، بهویژه طرحهایی مانند «سرباز محله» و «توزیع سلاح» تحت عنوان پایگاه بسیج و مسلح کردن افراد وابسته به حکومت تحت عنوان سران طوایف، از همین منظر تاریخی قابل بررسی است. بلوچستان سرزمینی است که با فقر عمیق، حاشیهنشینی اقتصادی و نابرابریهای ساختاری علیه ملت بلوچ در ابعاد ملی، مذهبی و زبانی از سوی حکومتهای ایران مواجه بوده است. این شرایط، زمینه نارضایتیهای طولانیمدت و آسیبپذیری در برابر نفوذ بازیگران داخلی و خارجی را فراهم کرده است.
رژیم جمهوری اسلامی ایران با آگاهی از تجربههای استعمار، همان سیاست «تفرقه بنداز و حکومت کن» را در بلوچستان بهکار گرفته است. توزیع سلاح در قالب طرح سرباز محله یا ایجاد پایگاه بسیج و مسلح کردن افراد معلومالحال تحت عنوان ریشسفیدان محلی، در کنار گسترش فقر تحمیلی، کمبود امکانات آموزشی و بهداشتی و نبود زیرساختهای اولیه شهروندی، فضایی مشابه با سیاستهای استعمارگران قرن هجدهم در آفریقا و سایر کشورها ایجاد کرده است.
این سیاست با برجستهسازی قومگرایی و اختلافات محلی، اتحاد و یکپارچگی ملت بلوچ را تضعیف کرده و زمینه را برای غارت منابع، تسلط بر سرزمین و استثمار از طریق فروش سلاح و حمایت از مهرههای دستنشانده حکومت فراهم کرده است. نتیجه چنین روندی، بازتولید سلطه بر ملت بلوچ از طریق خود بلوچهاست؛ روندی که نهتنها اتحاد ملی را نابود میکند، بلکه فرهنگ وابستگی به سلاح و قدرت قهری را جایگزین دموکراسی و حق تعیین سرنوشت ملت میسازد.
Be the first to comment