
✍ مراد بلوچ
بلوچستان سالهاست که زیر سایه سیاستهای تبعیضآمیز و امنیتی جمهوری اسلامی ایران از حق توسعه، آموزش و بهداشت محروم مانده است. این سرزمین همواره در فضایی آمیخته به بیاعتمادی، سرکوب و بیتوجهی زیسته و آسیبهای فراوانی را متحمل شده است.
در ماههای اخیر، شدت گرفتن درگیریهای قومی و طایفهای چهرهای تازه از این سیاستهای تخریبی را نمایان ساخته است. بسیاری از مردم بلوچ دریافتهاند که ریشه این اختلافات نه درون جامعه، بلکه در دسیسههای حکومتی است؛ جایی که اسلحه بهطور هدفمند در میان جوانان توزیع شد تا همبستگی اجتماعی تضعیف شود و انرژی جامعه به جای پیگیری حقوق اساسی، در نزاعهای خونین داخلی فرسوده گردد.
اکنون و در حالیکه بسیاری از طوایف بلوچ برای خاموش کردن آتش این درگیریها تلاش میکنند، جمهوری اسلامی گام تازهای در همان مسیر برداشته است: طرح موسوم به «سرباز محله». بر اساس این طرح، جوانان بلوچ به ظاهر تحت عنوان خدمت سربازی مسلح میشوند، اما برخلاف نظام وظیفه ملی، آنان در همان محله و منطقه سکونت خود مأموریتهای امنیتی دریافت میکنند. چنین سیاستی عملاً بخشی از نسل جوان بلوچ را به بازوی سرکوب و کنترل اجتماعی بدل میسازد؛ ابزاری که حکومت را قادر میکند به شکلی پیچیدهتر و نامرئیتر در قلب جامعه نفوذ کند.
این روند خطر بازتولید درگیریهای قومی و محلی را افزایش میدهد و ساختار اعتماد اجتماعی را بیش از پیش در هم میشکند. جوانی که باید مسیر تحصیل، اشتغال و سازندگی را طی کند، ناخواسته به نقشی امنیتی کشانده میشود؛ نقشی که او را در برابر همسایه، دوست و حتی خویشاوند قرار میدهد. این وضعیت جامعهای را که هماکنون از بحرانهای گسترده معیشتی، آموزشی و بهداشتی رنج میبرد، به سوی فروپاشی و واگرایی سوق میدهد.
نکته قابل تأمل آن است که حکومت به جای سرمایهگذاری در حوزههای حیاتی همچون تربیت معلم، پرستار و بهیار ــ که میتواند آیندهای انسانیتر و روشنتر برای بلوچستان بسازد ــ منابع محدود کشور را صرف پروژههای امنیتی میکند. این در حالی است که مدارس بلوچستان با کمبود شدید معلم مواجهاند، بیمارستانها در وضعیت بحرانی قرار دارند و فقر به تهدیدی دائمی برای حیات مردم بدل شده است.
طرح «سرباز محله» را میتوان مرحلهای تازه از سیاست دیرینه «تفرقه بینداز و حکومت کن» دانست؛ سیاستی که با استفاده از چهرههای فرصتطلب و بلاگرهای وابسته، تصویری وارونه ارائه میدهد؛ گویی این طرح، راهحل امنیت و ثبات است. حال آنکه واقعیت روشن است: امنیت پایدار تنها از مسیر عدالت، توسعه و کرامت انسانی حاصل میشود، نه از مسلحسازی جوانان علیه جامعه خودشان.
آنچه بلوچستان امروز نیاز دارد، نه «سرباز محله» بلکه «معلم محله» و «پرستار محله» است؛ نه گسترش اسلحه، بلکه گسترش کتاب، آموزش و درمان. آیندهای که بر لوله تفنگ بنا شود، جز سایهای از خشونت و بیاعتمادی به همراه نخواهد داشت. اما آیندهای که بر دانش، برابری و عدالت استوار گردد، میتواند ریشههای همبستگی و پیشرفت را در این سرزمین عمیقتر سازد.
Be the first to comment