رسانک/ روز جمعه ۷ شهریور ماه ۱۴۰۴، “محسن پاکنژاد” وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد که بیش از ۷۰ درصد بنزین کشور در جنوب تولید میشود اما بیش از ۸۰ درصد آن در نیمه شمالی مصرف میگردد. این آمار تنها یک واقعیت فنی نیست؛ بلکه آینهای از شکاف عمیق جغرافیایی، اجتماعی و طبقاتی است.
نفت و بنزین که باید بهطور عادلانه میان شهروندان توزیع شود، در عمل در خدمت رفاه و گردش طبقهای خاص در نیمه شمالی ایران قرار گرفته است؛ «تفریح»، «سفر» و «گردش» سهم مردم مناطق مرکزی ایران از بنزین است. اما آنسوی ماجرا، در جنوبیترین نقطه این جغرافیا، شهروند بلوچ برای یک لقمه نان مجبور است برای سیر کردن شکم چند خانوار، چند بشکه سوخت را که همچون بمبی جان و زندگی او را تهدید می کند، به آن سوی مرز ببرد.
سوختبرانی که به جای حمایت دولت، اشتغال زایی و ایجاد فرصت شغلی در منطقه، با گلوله و حبس، توهین، بازداشت و اخاذی از سوی نیروهای نظامی رژیم جمهوری اسلامی ایران روبرو می شوند. سوختبرانی که گاه زنده زنده در شعلههای آتش میسوزند، چون سهمشان از بنزین یارانهای، تنها مرگ است.
این تضاد، فراتر از اختلاف مصرف و تولید است. این، داستان تلخ «مرکز» و «حاشیه» در جمهوری اسلامی ایران است؛ جایی که حق زندگی، تابع ملیت و مذهب شده است و اگر «فارس یا شیعه» نباشی سهمت از بنزین یارانه ای با گلوله پرداخت می شود.
Be the first to comment