حسنیه کلکلی؛ معلمی که با جان خود، از فرزندانش و کرامت انسانی دفاع کرد

✍ورنا بلوچ

در سرزمینی که سال‌هاست صدای مظلومانش به جایی نمی‌رسد، در گوشه‌ای از بلوچستان، مادری بی‌دفاع با گلوله‌ای در سکوت کشته می‌شود، بی‌آنکه جهان صدایش را بشنود. نامش «حسنیه کلکلی» بود؛ معلمی از روستای سوراب، زنی تنها، بیوه و مادر چهار فرزند. زنی که با تمام رنج‌های زندگی، شرافت، مهربانی و مسئولیت‌پذیری‌اش را حفظ کرده بود. اما این شرافت، در برابر گلوله‌های نیروهای جمهوری اسلامی ایران، سپر بی‌اثری بود.

در ۲۹ خرداد ۱۴۰۴، او همراه سه فرزندش در نزدیکی فلکه‌ شهرک ارتش ایرانشهر منتظر رسیدن دختر و دختر برادرش بود که از چابهار با اتوبوس می‌آمدند که توسط گلوله‌های نظامیان باعث شدند، مجروح شود. گلوله‌ای از نوع انفجاری، همان‌ها که در میدان‌های جنگ برای کشتار استفاده می‌شودگلوله در بدنش منفجر شد، اندام‌های درونی‌اش را درید و او را به بستر کما کشاند و چند روز بعد در بیمارستان درگذشت.

آیا داغی که بر دل فرزندان او ماند، التیام خواهد یافت؟ آیا پاسخ این فاجعه داده خواهد شد؟ نه. چون در بلوچستان، قانون، عدالت و پاسخگویی، سال‌هاست دفن شده‌اند. در بلوچستان، کشتار هدفمند زنان و مردان بی‌گناه، بخشی از نظام حاکم شده است. نیروهای نظامی، بی‌هیچ نگرانی از پاسخگویی، برای تحکیم قدرت و ایجاد رعب، دست به جنایت می‌زنند. پوکه‌های گلوله‌ها جمع شده‌اند، شاهدان سکوت نکرده‌اند، اما عدالت، هیچ‌گاه حتی نزدیک هم نشده است.

آن‌گاه که زنان بلوچ، مظلوم‌ترین لایه‌ یک ملت فراموش‌شده، هدف قرار می‌گیرند، فاجعه‌ای چند برابر رخ می‌دهد. زن بودن، بلوچ بودن، مادر بودن، معلم بودن؛ در این جغرافیای تلخ، همه این‌ها بهانه‌ای‌ست برای حذف. «حسنیه»، فقط یک زن نبود؛ صدای یک ملت خفه‌شده بود که با گلوله خاموشش کردند. اما این جنایت، حتی در میان بسیاری از رسانه‌های خارج‌نشین، آن‌چنان‌که باید بازتاب نیافت. رسانه‌هایی که مدعی حقوق بشرند، آزادی بیان را شعار خود می‌دانند، اما رنج زنان بلوچ را ندیدند؛ شاید چون بلوچ‌ها اهل نمایش نیستند.

ما فراموش نمی‌کنیم. ما نام «حسنیه» را تکرار می‌کنیم. او نماد مقاومت زن بلوچ بود. نماد مادری که جان داد تا فرزندش جان بگیرد. او را کشتند، اما خاموش نشد. صدای مظلومیتش، اکنون در قلب هر وجدان بیداری زنده است. «حسنیه کلکلی»، شهید راه کرامت انسانی‌ست. نامش را باید نوشت، فریاد زد و از آن عدالت خواست؛ نه تنها برای او، بلکه برای تمام زنان و مردان بی‌دفاعی که در بلوچستان، تنها جرم‌شان بودن است.

Be the first to comment

Leave a Reply

Your email address will not be published.


*