
✍ مهسا میرلاشاری
در روزهایی که حملات نظامی اسرائیل به خاک ایران در صدر اخبار قرار دارد، در داخل کشور پروژهی سرکوب با شدت بیشتری دنبال میشود. در همین شرایط، سیگنال آشنایی از درون کشور مخابره میشود: قطع اینترنت. تجربهای که ما مردم بلوچستان، کردستان و دیگر مناطق تحت ستم بهخوبی میشناسیم؛ خاموشی عامدانه برای پوشاندن جنایتی که در راه است.
جمهوری اسلامی ایران سالهاست از قطع اینترنت بهعنوان ابزاری برای جلوگیری از انتشار اخبار بازداشت، شکنجه، اعترافات اجباری و خشونت سیستماتیک استفاده میکند. اینترنت که باید وسیلهای برای ارتباط و آگاهی باشد، به سلاحی برای پنهانسازی نقض حقوق بشر تبدیل شده است. هرگاه حکومت قصد سرکوب دارد، پیش از آنکه گلولهای شلیک شود یا اعتراضی سرکوب گردد، ارتباط کشور با جهان را قطع میکند؛ چرا که از آگاهی و اطلاعرسانی میترسد.
در روزهای اخیر، گزارشهایی از احضار، بازداشت و اعدام شهروندان به اتهام ارتباط با “شبکههای جاسوسی” و “همکاری با دشمنان خارجی” منتشر شده است. در بلوچستان، وضعیت بهویژه نگرانکنندهتر از همیشه است. حضور سنگین نیروهای امنیتی در خیابانها، بازداشتهای فراقانونی، تهدید فعالان و نبود هرگونه نظارت بر عملکرد نیروهای سرکوبگر، یادآور تجربه خونبار «جمعههای خونین» زاهدان و خاش است که هنوز در حافظه مردم زنده است.
دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی ایران در تلاش است شکستهای اطلاعاتی و نارضایتی گسترده اجتماعی را با روایتهای دروغین و سرکوب شدید پنهان کند. در این مسیر، قطع اینترنت نخستین گام در پنهانسازی حقیقت و زمینهسازی برای سرکوب خاموش است.
سکوت تحمیلی، پیشدرآمد جنایت است. اینجا، در سرزمینی که سوختبران، معترضان، مادران و کودکان همه هدف قرار میگیرند، خاموشی اینترنت بهمعنای چراغ سبز برای جنایت است. جامعه جهانی و نهادهای حقوق بشری باید بدانند که پشت هر قطع اینترنت در ایران، خون تازهای بر زمین میریزد.
رژیمی که به سوگ نظامیانش مینشیند، اما مادران بلوچ را که فرزندانشان بیمحاکمه اعدام شدند نادیده میگیرد؛ حکومتی که از خون پاسداران تندیس میسازد، اما اجساد جوانان معترض را شبانه و بینام دفن میکند، دیگر مشروعیتی برای ادعای «دفاع از ملت» ندارد. این قطع ارتباط، صرفاً خاموشی نیست؛ اعلام جنگ است. جنگی علیه حقیقت، و علیه مردمی که از ظلم و ستم به ستوه آمدهاند.
Be the first to comment