
با گذشت پنج روز از آغاز جنگ مستقیم میان اسرائیل و جمهوری اسلامی ایران در بامداد جمعه ۲۳ خردادماه ۱۴۰۴، تحولی شگفتآور و کمسابقه در بلوچستان رخ داده است: برای نخستینبار در ماههای اخیر، خشونتهای سازمانیافته، ربایشهای خیابانی، قتلهای بیپاسخ، اعدام شهروندان بلوچ، بازداشتهای خودسرانه، سرقتهای مسلحانه، تعقیبوگریز و شلیک به خودروها سوختبری و شخصی توسط نیروهای نظامی و افراد مسلح ناشناس، یورشهای شبانه به منازل برای سرقت و یورشهای بامدادی به منازل توسط نیروهای نظامی و بنیاد مسکن برای تخریب و مصادره املاک شهروندان، بهطور کامل متوقف شدهاند.
از آغاز جنگ تا شامگاه سهشنبه ۲۷ خرداد، تنها چهار مورد مرگ گزارش شده که همگی خارج از الگوی رایج سرکوب و ناامنیهای روزمره در استان بودند:
۱.کشتهشدن یک فرد بر اثر انفجار ناشناخته
۲.مرگ یک شهروند به ضرب گلوله نیروهای انتظامی مقابل کلانتری در زاهدان که منابع رسمی او را مهاجم معرفی کردهاند.
۳.مرگ یک سوختبر که پیشتر مجروح شده بود و در بیمارستان جان باخت.
۴.دو مورد مرگ در جریان سرقت، یکی در سراوان و دیگری در چابهار.
این آمار، در قیاس با حجم همیشگی خشونت و ناامنی در استان، نه تنها ناچیز، بلکه بیسابقه است. طی هفتههای گذشته، بهصورت روزانه شاهد مواردی از ربایش کودکان، قتلهای بیدلیل، اعدامهای بیشمار، تهاجم شبانه به منازل، تیراندازیهای بدون هشدار از سوی نیروهای نظامی و تخریب منازل مسکونی شهروندان بلوچ، ناامنی مطلق در محورهای مواصلاتی بودیم.
اکنون، با آغاز جنگ و اعلام آمادهباش کامل نهادهای نظامی و امنیتی، گویی تمام ماشین سرکوب، کشتار، قاتل عام شهروندان بلوچ در بلوچستان متوقف شده است. نیروهایی که روزانه در خیابانها به دنبال بازداشت، سرکوب و اخاذی و سرقت بودند، به پادگانها و مقرهای نظامی خود بازگشتهاند؛ در آمادهباش حمله اسرائیل میباشد و نتیجه این جابجایی تمرکز، کاهش ناگهانی و بیسابقهی فشار امنیتی در استان بوده است.
سوختبران دیگر در دل شب هدف تیراندازی قرار نمیگیرند. خودروهای شخصی بلوچ دیگر تحت تعقیب مشکوک نیروهای نامحسوس نیستند. هیچ شهروندی در محورهای مواصلاتی به قتل نمیرسد. بازداشتها، اعدامها، یورشهای خانگی، تخریب منازل مسکونی، سرقتهای مسلحانه و تهدیدهای امنیتی، همگی در یک نقطه متوقف شدهاند: روز آغاز جنگ.
این تجربهی تلخ، اما افشاگرانه، ما را به یک نتیجه آشکار میرساند: آنچه مردم بلوچستان ماهها و سالها از آن رنج بردهاند، نه ناشی از بحرانهای خودجوش یا عدمثبات بومی، بلکه نتیجه مستقیم برنامهریزی و اعمال ساختاری نیروهای امنیتی و نظامی حکومت بوده است. اکنون که این نیروها برای دفاع از مراکز قدرت مشغولاند، بلوچستان شاهد امنترین روزهای خود شده است.
سؤال اساسی که باقی میماند این است: اگر تنها با کشیدهشدن جنگ به پایتخت، بلوچستان میتواند روی آرامش ببیند، پس ریشه ناامنی کجاست؟ چه کسانی واقعاً مسئول قتل، سرکوب و ناامنی در این سرزمین هستند؟ آیا جمهوری اسلامی، در غیاب جنگ، تنها قادر به حکمرانی با ابزار سرکوب و تهدید بر این مردم است؟
این یادداشت نه تنها یک ثبت وضعیت در پنج روز جنگ است، بلکه سندی برای آینده است: سندی که نشان میدهد نهادها و نیروهای امنیتی و نظامی مستقر در بلوچستان خود عامل اصلی ناامنی، کشتار، ربایش و… میباشند.
نویسنده: محمد صابر ملکرئیسی
تاریخ: سهشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۴
Be the first to comment