
✍ مهسا میرلاشاری
در بلوچستان، سرزمینی با تاریخ و فرهنگی غنی، هزاران زن، مرد و کودک از ابتداییترین حقوق انسانی خود یعنی داشتن شناسنامه محروماند. بسیاری از کودکان بلوچ بدون ثبت در سامانههای رسمی به دنیا میآیند و این عدم ثبت نه از روی غفلت، بلکه نتیجه سیاستی ساختاریافته برای حذف تدریجی ملت بلوچ از حیات اجتماعی و حقوقی کشور است.
نبود مدارک شناسایی، این افراد را از دسترسی به آموزش، بهداشت و سایر خدمات اجتماعی محروم میکند. کودکی که در بیمارستان به دنیا میآید اما شناسنامه ندارد، از همان ابتدا در چرخهای از فقر و بیحقوقی گرفتار میشود. پدرانی هستند که نمیتوانند فرزندانشان را در بیمارستان به نام خود ثبت کنند. مادرانی که فرزندانشان را در آغوش میکشند، اما دولت وجودشان را به رسمیت نمیشناسد. برای دختران، این محرومیت مضاعف است؛ آنها نه فقط از مدرسه، بلکه از هر شکلی از امنیت و آینده نیز محروماند. این فقدان، زمینهساز سوءاستفاده، ازدواجهای اجباری و حذف کامل از عرصه عمومی میشود.
بدتر از آن، فردی که در سامانههای رسمی ثبت نشده است، نمیتواند از خود دفاع کند یا صدایش را به جایی برساند همانگونه که خدانور لجهای، جوان بلوچ، با بدن گلولهخوردهاش به نماد مظلومیت خاموش بدل شد.
تا زمانی که کودکان بلوچ بدون ثبت رسمی، در تاریکی فراموشی زیست میکنند، عدالت هنوز راه زیادی در پیش دارد. تنها با به رسمیت شناختن وجود و هویت یک ملت است که میتوان گامی بهسوی برابری، کرامت و عدالت واقعی برداشت.
این وضعیت، بخشی از مهندسی جمعیتی و سیاستهای سرکوبگرایانهایست که سالها علیه ملت بلوچ اعمال شده است. حذف حقوقی، یعنی ناپدیدسازی تدریجی انسانها، بدون استفاده از خشونت آشکار، که اثرات ویرانگری را برجای می گذارد. ملتی که وجودش انکار شود، ریشهاش نه از خاک، بلکه از حافظه سرزمینش نیز زدوده میشود. این، یک فاجعه انسانیست؛ فاجعهای که نمیتوان آن را فقط در قالب مسئلهای حقوقی تعریف کرد.
Be the first to comment