
✍ سانیا میر بلوچ
شاخه خراسان گروه موسوم به «دا.عش» که پس از سال ۲۰۱۴ در مناطق مرزی افغانستان، پاکستان و آسیای میانه فعال شد، تاکنون مسئولیت صدها عملیات تر.وریستی علیه اهداف مذهبی، نظامی و مدنی در منطقه را برعهده گرفته است. این گروه که با بهرهگیری از ایدئولوژی تکفیری، شیعه و سنی و هر صدای مخالف را به نام «کفر» هدف قرار میدهد، در سالهای اخیر با شکستهایی جدی در مقابل طالبان و ارتشهای منطقه مواجه شده و اکنون مسیر جدیدی از مأموریتهای نیابتی را در پیش گرفته است.
انتشار بیانیه و ویدئوی تهدیدآمیز اخیر از سوی داعش خراسان علیه جنبش ملی بلوچ، گروههای مبارز چون ارتش و جبهه آزادیبخش بلوچستان و چهرههایی چون دکتر «مهرنگ بلوچ»، نشاندهنده تغییری ریشهای در رویکرد عملیاتی این گروه است؛ تغییری که بدون هدایت و حمایت مستقیم نهادهای اطلاعاتی ممکن نیست.
جنبش ملی بلوچ—در تمام اشکال مدنی، سیاسی و مسلح آن—نه ساختار حکومتی دارد، نه قدرت رسمی، و نه خصومت مذهبی با داعش. بنابراین تهدید مستقیم این نیروها از سوی داعش خراسان، تنها زمانی قابل فهم است که آن را در چهارچوب همکاریهای پنهان سرویسهای اطلاعاتی ایران و پاکستان ببینیم؛ دو حکومتی که از رشد فزاینده جنبش ملی بلوچ در هراسند و حال بهسوی تروریسم نیابتی روی آوردهاند.
هدف این پروژه، حذف فیزیکی و روانی جنبشی است که امروز در اشکال گوناگون، از فعالیتهای مدنی در تبعید تا مقاومت چریکی در مناطق کوهستانی بلوچستان، به دفاع از کرامت ملت بلوچ برخاسته است. تهدید چهرههایی چون مهرنگ بلوچ تنها یک هشدار نیست، بلکه بخشی از یک نقشه بزرگتر برای ساکتکردن صدای اعتراض و عدالتطلبی است.
نیروهای بلوچ مانند «سرمچاران» و دیگر گروههای مقاومت، با آگاهی از این بازی خونین، مسیر مبارزه خود را شفافتر از گذشته ادامه میدهند. آنچه امروز در بلوچستان میگذرد، نه نزاع مذهبی است، نه درگیری طایفهای؛ بلکه جنگی آشکار میان خواست ملت بلوچ برای آزادی، و ساختارهای سرکوبگر ایران و پاکستان است که اکنون برای حفظ قدرت خود، حتی داعش را اجاره میکنند.
سکوت در برابر این پروژه، نه تنها خیانت به ملت بلوچ، بلکه نادیدهگرفتن خطر فراگیر شدن تروریسم نیابتی در منطقه است. مسئولیت تاریخی جامعه جهانی، رسانههای آزاد و نهادهای حقوق بشری، اکنون روشنتر از همیشه است: ایستادن در کنار ملتی که همزمان با دو رژیم و نیابتیهای تکفیری آنان میجنگد.
Be the first to comment