✍ سانیا میر بلوچ
بحران مزمن آب در منطقه سیستان در قسمت شمال بلوچستان، با تداوم قطع حقآبه رودخانه هیرمند از سوی افغانستان، به یکی از جدیترین بحرانهای انسانی و زیستمحیطی در منطقه تبدیل شده است. در حالی که ایران طبق معاهده ۱۳۵۱ شمسی حق دریافت سالانه ۸۲۰ میلیون مترمکعب آب از رود هیرمند را دارد، در سالهای اخیر این حقآبه یا بهطور کامل قطع شده یا بهصورت محدود و کنترلشده رهاسازی شده است.
در پی عدم تأمین این آب حیاتی، دریاچه هامون که روزگاری منبع اصلی تأمین آب، معیشت و زیست بسیاری از روستاهای اطراف بود، اکنون به کانون ریزگردها و بستر خشکی بدل شده است که با وزش بادهای ۱۲۰ روزه سیستان، هوای منطقه را به سمی برای انسان و دام تبدیل میکند.
این بادهای موسمی که از خرداد تا شهریور ادامه دارند، در گذشته با عبور از سطح مرطوب هامون به کاهش دمای منطقه و تهویه طبیعی کمک میکردند؛ اما اکنون با عبور از بستر خشک دریاچه، حجم زیادی از ذرات سمی، نمک و خاک آلوده را به هوا بلند میکنند. این شرایط موجب افزایش چشمگیر بیماریهای تنفسی، مهاجرت اجباری کشاورزان و نابودی کامل پوشش گیاهی منطقه شده است.
از منظر تحلیلی، عدم تأمین حقآبه هیرمند تنها یک بحران زیستمحیطی نیست، بلکه بهعنوان یک چالش ژئوپلیتیکی و امنیتی نیز باید دیده شود. ایران بارها بر اساس مفاد معاهده، خواستار رهاسازی آب از سد کجکی توسط دولت افغانستان (تحت حاکمیت طالبان) شده، اما کابل همواره یا بهانههای اقلیمی آورده یا از این ابزار بهعنوان اهرم فشار سیاسی استفاده کرده است.
در مقابل، دولت ایران با وجود تهدیدهای لفظی، اقدام عملی موثری برای تضمین حقوق آبی مردم سیستان انجام نداده است. تحلیلگران معتقدند که فقدان سیاست پایدار آبی، عدم تقویت دیپلماسی منطقهای و ضعف زیرساختهای ذخیره و مدیریت آب در داخل ایران نیز در تشدید این بحران نقش داشته است.
همزمان، نابودی منابع آبی باعث شده دامداران، صیادان و کشاورزان سیستانی بخش بزرگی از معیشت خود را از دست بدهند. بسیاری از آنها طی دو دهه اخیر مجبور به مهاجرت زیستمحیطی به شهرهای دیگر شدهاند؛ روندی که اگر ادامه یابد، میتواند منجر به تخلیه کامل یکی از کهنترین زیستبومهای انسانی در شرق ایران شود.
Be the first to comment