بهقلم: ش.م
(ویدئو از آرشیو)
روز جهانی کارگر، فرصتیست برای تبریک و تجلیل از همه زحمتکشان و بازوان پینهبستهای که چرخ زندگی را به حرکت درمیآورند. اما برای کارگر بلوچ، این روز تنها یادآور عرقریزی نیست؛ یادآور زخم است، گلوله، سقوط، سکوت و سایهای سنگین از تبعیض.
جا دارد یادی کنیم از آنان که برای یک لقمه نان حلال، صبح را به امید و شب را با زخم بازمیگرداندند، اما روزی رسید که نه عرقشان، که خونشان بر زمین ریخت. یادی کنیم از شهدای شمسر سراوان که روزها پشت سیمهای خاردار منتظر گشایش مرز بودند، اما نه تنها گشایشی در کار نبود، بلکه سربازان رژیم، گلوله را پاسخ گرسنگی و انتظارشان کردند.
یادی کنیم از کارگران جانباخته در هشتم مهر ۱۴۰۱ در زاهدان؛ مردمی که برای دفاع از انسانیت به خیابان آمدند، اما خیابان، برایشان به مسلخ بدل شد و از آنانی که در سیزدهم آبانماه خاش برای حقخواهی همنوعان خود فریاد زدند، اما صدایشان با گلوله خاموش شد و جنازههایشان را بیکلمهای پاسخ، به خانوادهها تحویل دادند.
یادی کنیم از کارگران مظلوم بلوچ که برای یافتن روزی، راهی بندرعباس شدند و در حادثه دلخراش آتشسوزی جانشان را با خود به آسمان بردند. از کارگرانی که هر روز از داربستها سقوط میکنند، دستشان میشکند، نخاعشان قطع میشود، اما نه اسمی از آنان در رسانهها میآید و نه دستی برای حمایتشان دراز میشود.
یادی کنیم از کارگران سوختبری که در جادهها دچار تصادف و آتشسوزی میشوند و خانوادههایشان میان رنج و خاکستر سرگردان میمانند. اینها همه چهرههای یک واقعیتاند؛ واقعیتی که تبعیض سیستماتیک علیه ملت بلوچ به آن شکل داده است.
در این روز، با خود فکر میکنیم از آن پدر کارگری که با قطرههای عرق خود، درخت بنیاد خانوادهاش را آبیاری میکرد، اما امروز، حتی خونش نیز پای همان درخت ریخته و دیگر نیست. کودکی دیگر کلمهی «بابا» را تکرار نمیکند. خواهری در جوانی سیاهپوش مانده است.
روز کارگر مبارک، کارگران همخونم؛ اما چه مبارکی در میان اینهمه درد؟ ما زندهایم تا صدای شما را بلندتر کنیم، تا رنجتان خاموش نماند، تا عدالت روزی از پشت این دیوار بلند، سر برآورد.
Be the first to comment