حفر چاه‌های عمیق کشاورزی؛ توطئه‌ای خاموش یا نادانی‌ای مرگبار؟

✍ورنا بلوچ

بلوچستان، سرزمین آفتاب و باد، میراثی کهن در دل کویر، با شریان‌هایی زنده به نام قنات که قرن‌ها مردمانش را از زخم تشنگی در امان نگاه داشته‌اند اما امروز، این میراث کهن که از نیاکانمان به ما رسیده، در معرض نابودی کامل است؛ نه به دست زمان، بلکه به دستانی که یا از سر نادانی و یا به عمد، ریشه‌های حیات این سرزمین را خشکانده‌اند.

در سال‌های اخیر، حفر بی‌رویه چاه‌های عمیق با مجوزهای خاص، زخم‌های عمیقی بر پیکر منابع آبی بلوچستان وارد کرده است. پدیده‌ای که نه‌تنها میراث گران‌بهای قنات‌ها را به نابودی کشانده، بلکه نظم اکولوژیکی منطقه را نیز برهم زده است. پرسش اینجاست؛ آیا این اقدام صرفاً ناشی از بی‌دانشی در مدیریت منابع آب بوده، یا طرحی حساب‌شده برای مقاصدی فراتر از کشاورزی است؟

سپاه پاسداران در تمامی ابعاد زندگی مردم نفوذی عمیق و سرنوشت‌ساز یافته است. از سیاست و اقتصاد گرفته تا فرهنگ و صنعت، رد پای این نهاد نظامی دیده می‌شود. اما ورود آن به مسئله‌ی آب و کشاورزی، فاجعه‌ای را رقم زده که آثارش نسل‌ها باقی خواهد ماند. سیاست‌های سپاه در بلوچستان نه بر اساس اصول علمی و زمین‌شناسی، بلکه بر پایه‌ ملاحظات امنیتی و سیاسی شکل گرفته است. گزارش‌ها نشان می‌دهند که بسیاری از مجوزهای حفر چاه‌های عمیق، به‌جای آنکه در راستای تأمین معیشت مردم و رونق کشاورزی صادر شوند، در خدمت تأسیس پایگاه‌های بسیج و تقویت کنترل امنیتی منطقه بوده‌اند.

بلوچستان، به دلیل اقلیم خشک خود، همیشه به مدیریت پایدار آب نیاز داشته است. قنات‌ها، این شاهکارهای مهندسی اجدادمان، بر اساس دانش بومی و هزاران سال تجربه ساخته شده‌اند تا با کمترین تخریب، بیشترین بهره‌وری را از سفره‌های آب زیرزمینی داشته باشند. اما حفر چاه‌های عمیق بدون مطالعات زمین‌شناختی و بدون در نظر گرفتن ارزش قنات‌ها، همانند فروبردن داسی در گلوی تاریخ و آینده‌ی این سرزمین است.

وقتی چاه‌های عمیق تا آخرین قطره از سفره‌های زیرزمینی آب را می‌مکند، قنات‌ها که بر تعادل طبیعی آب متکی‌اند، یکی پس از دیگری خشک می‌شوند. صدها رشته قنات در بلوچستان طی سال‌های اخیر به‌واسطه‌ی این سیاست نادرست نابود شده‌اند. قنات‌هایی که نه‌تنها برای کشاورزی، بلکه برای پایداری اجتماعی و اقتصادی منطقه حیاتی بودند، امروز دیگر تنها در خاطرات پیران روستاهای بلوچستان زنده‌اند.

با هر قناتی که از میان می‌رود، زمین‌های کشاورزی به بیابان بدل می‌شوند، روستاها خالی از سکنه می‌گردند، و مردمی که قرن‌ها در این سرزمین زیسته‌اند، مجبور به ترک خانه و کاشانه‌ی خود می‌شوند. بحران آب، که روزگاری یک تهدید دوردست به نظر می‌رسید، اکنون به حقیقتی تلخ و دردناک بدل شده است.

آیا نابودی قنات‌های بلوچستان نتیجه‌ی ناآگاهی است یا اقدامی عامدانه در راستای طرحی بزرگ‌تر؟ اگر هدف، توسعه‌ی کشاورزی بود، چرا بدون برنامه‌ریزی علمی و بررسی منابع آبی، چنین فجایعی رقم خورد؟ و اگر این سیاست‌ها بخشی از یک استراتژی امنیتی است، آیا ارزش آن را دارد که برای حفظ یک قدرت موقت، زیربنای زندگی هزاران انسان از میان برود؟

بلوچستان، زخمی از بی‌تدبیری، بی‌تفاوتی و شاید هم از توطئه‌ای که به بهای خشکانده شدنش رقم خورده است. اگر امروز صدایی برای نجات قنات‌ها و سفره‌های آب زیرزمینی این سرزمین بلند نشود، فردا، از بلوچستان چیزی جز سرزمینی خشک، بی‌آب و بی‌جان باقی نخواهد ماند.

Be the first to comment

Leave a Reply

Your email address will not be published.


*